آستاروث آخرین نگاه رو به آینه بلند توی اتاقش انداخت. در حالت انسانی آینه دو برابر قدش بود درست برخلاف وجه شیطانیش.
آساگ در زد و بدون صبر کردن بازش کرد. و نگاه چپ جین رو به جون خرید.
=کی میخوای یاد بگیری احترام بزاری؟
-اه بیخیال آستاروث. ما شیطانیم، فرشته نیستیم که...
=حالا هر چی
لباش رو جلوی آینه جلو داد و لبخند زد. شبیه گیلاس شده بودند و این جینو راضی میکرد. جین همه جا باید جلب توجه کنه.
=دروازه پیدا کردی؟
-دروازه قبلی رو اون عجوزه - فرشته- ها بستن. یه نقاش پیدا کردم که واسمون بکشه. این یکی غیرقابل شناساییه.
=دفعه قبل هم همینو گفتی. "دروازه با نماد هیچ جوره پیدا نمیشه"
دستی به موهاش کشید و پوزخند زد.
-نمیدونم چطور پیداش کردن. نماد ها لا به لای نقش و نگارای ساعت دیواری بود.
=وقتمو تلف نکن آساگ
زودتر از آساگ از در اتاق بیرون رفت و سمت خروجی راه افتاد. یه در بزرگ که بتونند با جثه شیطانی هم رد بشند.
=امنه؟
آساگ سر تکون داد خودش زودتر بیرون رفت. جین بدون مکث دنبالش رفت و از یه نقاشی خارج شدند. جین چند قدم عقب رفت تا به نقاشی نگاه کنه.
=محشره..
-بهت گفتم..
=این منم؟
با عصبانیت گفت و به نقاشی نزدیک شد. نقاشی که ماهرانه و با قلم مو، رو یه بوم خیلی بزرگ کشیده شده بود. طرح نبرد شیاطین و فرشته ها.
=چرا گردن من زیر پای این چندشاست؟
قیافش رو کج کرد و دستش رو روی صورت فرشته گذاشت.
=چرا از من زیباتر کشیده شده؟. نقاشش کیه؟
آساگ حتی نمیخواست جلوی جین رو بگیره. چون میدونست خدای غرور چقدر روی قیافه اش حساسه!
-نقاش مرده و الان تو جهنم خودمونه.
=خوبه. میدونم چی کارش کنم! میبدنمش به یه ستون و روش عسل میریزم. مورچه ها میتونن صورت شو طراحی کنن
آساگ نفسش رو کلافه بیرون داد.
-آستاروث. یه روش جدیدتر به کار ببر. خسته کننده است
=خب... نظرت راجب به ریختن آهن مذاب چیه؟ قطره قطره، تا ابد!
-جذاب شد...
جین زبونش رو روی لبای درشتش کشید و سر تکون داد.
=وقتو تلف نکن آساگ. کجاست؟
VOCÊ ESTÁ LENDO
Devil's Love 1 | Jinjoon.Namjin § Full
Fanficکیم نامجون، پسری که روحش پاک پاکه... حتی شفاف تر از آب زلال! عاشق یه پسر شده. ولی مشکل این نیست! مشکل اینه.. اون پسر یه "فرشته" است و فرشته ها حق عاشق شدن ندارن! کنار اومدن با عشقی که بهت علاقه نداره راحته؛ ولی کنار اومدن با شیطانی که تشنه به خونته...