[ Part10 ]

1.8K 279 229
                                    

" کییییییم؟؟بلند شو خرس قطبیییییی ساعت ۱۲
ظهره"

با بدخلقی یکی از چشمام رو باز کردم:
- چ مرگته باز چیشده ؟!چشم نداری ببینی بعد ۴ ساله یه خواب راحت دارم؟

و دوباره چشمام رو بستم و خودم رو در پتو غرق‌کردم.
با حس کشیده شدن پتو توسط کیم منم شروع به کشیدن کردم.‌

" اون پتوی لعنتی رو ول کن کیم تهیونگ! "

مثل بچه هه لب برچیدم :
- نمیخواممممم
" من با زبون خوش بهت گفتما نگی نگفتی؟
- بچه میترسون..

از حواس پرتیم موقع حرف زدن استفاده کرد و به سرعت پتو رو کشید و از اونجایی که منم پتو رو سفت گرفته بودم،همراه اون پتوی بخت برگشته روی کیم افتادم و بوم!

وضع بدی بود من به عبارتی تو دهن کیم بودم این خیلی چندشع!

" آخ قفسه سینم نابود شد خرس گنده از روم بلند شوووو"

ولی من نمیتونستم چون توی پتو پیچ خورده بودم

- کوری مگه؟وضعم رو نمیبینی؟

" توهم انگار وزن خودت رو نمیبینی خرس گنده چطوری تکون بخورمممممم "

- جین که از من سنگین تره پس چطوری اون روی تو میشینه چیزیت نمیشه؟؟

شکه نگاهم کرد:
" یااااا تو خیلی منحرفی! "

- تو ذهنت خرابه وگرنه من منظورم اون چیزای خاک بر سری نیست جناب خاک برسر.

نمیدونم چرا نفس های عمیق و پشت سر هم میکشید!

- چیزیت شده؟
چشم غره ملایمی بهم رفت و به سمت مخالف هلم داد:
- اگه میتونستی با یه هل کوچیک از تو بغلت شوتم کنی پس چرا انقدر چس ناله میومدی؟

" شلوغش نکن حالا الکی کیم بلند شو باید بریم خرید
هنوز رنگ موهات رو نخریدم،لباس هم که هیچ نداری
از همه مهم تر گوشی.. آه یه چیزی جا موند خونه.."

با دهن باز نگاهش کردم:
- این همه؟! نکنه تو میخوای پولش رو بدی؟

" معلومه که نه مگه من چقدر دراومد دارم که همه رو خرج تو کنم؟ اینا همه از طرف سربازرس و پلیس های بین المللیه "

- فاک؟

" هی اون کلمه رو تکرار نکن برات عادت میشه اگه جلوی جئون و بچه هاش اینو بگی که پرتت میکنه بیرون! "

- توهم فقط مثل این پدر ها به آدم گیر میدی‌‌.

" پرحرفی بسه بلند شو لباس بپوش "

- من اینجا لباسی دارم احیانا خودم خبر ندارم؟

کلافه سمت کمد جین رفت:
" میتونستی بگی لباس میخوام این همه پر حرفی رو درک نمیکنم"

TREASON  [KOOKV]Where stories live. Discover now