=دیگه چی میخوای لیتل؟
+منو اون طوری صدا نزن...
آستاروث خندید و چشم مضحکی گفت. با حس غمی که از نامجون میومد حرکاتش رو زیر نظر گرفت.
=اتفاقی افتاده؟
نامجون خم شد و دستش رو روی رون جین گذاشت.میخواست از تموم توانش واسه راضی کردن جین استفاده کنه.
+میشه تا این رویا تموم نشده یه چیزی بخوام؟ خواهش میکنم. قول میدم بعدش بیدار شم.
جین سر تکون داد و منتظر درخواستش موند.
+میشه.. میشه دوباره سوکجین بشی؟ خواهش میکنم.. میخوام.. حداقل تو خواب ببوسمش
جین خنده اش گرفته بود. یعنی بوسیدن برادرش انقدر چیز خفن و جذابیه؟
خودشو تبدیل به فرم انسانی کرد و توجهی به لخت بودنش نکرد. از خداش بود نامجون تنش رو دید بزنه و تعریف کنه.ولی نامجون نیم نگاه هم ننداخت. با خجالت نزدیک شد و دستش رو روی گونه جین گذاشت.
جین میتونست استرس نامجون رو حس کنه. شاید چون اولین بوسه اش بود همچین حسی داشت. لبخند زد و خودش جلو رفت. سرش رو کج کرد تا اختیار بیشتری بهش بده . لب های نامجون خوش فرم بود. درسته که ناشیانه می بوسید، ولی همینش جذاب بود.
بوسه شون پر حرارت تر شده بود. جین سعی میکرد کنترل بوسه رو به دست بگیره ولی یادش اومد این اولین بوسه نامجونه. چرا داشت مراعات میکرد؟ آستاروث به هیچ کسی جز خودش فکر نمیکنه...
یه لحظه حسرت خورد که چرا جای سوکجین، جین رو دوست نداره؟ ولی به خودش اومد و از نامجون فاصله گرفت.
نامجون نفس نفس میزد و سعی میکرد به جین نگاه نکنه. نگاه جین روی گلوی نامجون بود. سیبک گلوش به خاطر قورت دادن آب دهن بالا پایین شد و توجه جینو بیشتر جلب کرد. جین خم شد و بوسه ای روش گذاشت. حس خوبی بود.. و مطمئنا عجیب!
+حالا میتونم با خیال راحت بیدار شم...
بند شنلی که به درخواست خودش روی دوشش بود رو باز کرد و آه کشید.
+باید بخوابم؟ چطور بیدار شم؟
جین لبخند کجی زد و ابرو بالا انداخت.
-اینا خواب نیست کیم نامجون. واقعیته!
+این یه حس طبیعیه.. انقدر شیرین بود که مغزم اجازه نمیده بیدار شم.
-چی شیرین بود؟ پذیرایی و اوامرت؟
+بوسه تهش خیلی خوب بود. میدونم اگه تو دنیای واقعی بودم هیچ وقت همچین چیزی رو به زبون نمیاوردم. ولی اولین بوسه ام بود. خوشحالم که با تو انجامش دادم.
-اما من سوکجین نیستم
+تو کاملا شبیه اونی... میدونم سوکجین نیستی. توهم منی
جین دوست داشت نامجون تا ابد سوکجین فرضش کنه. تا اون جایی که به یاد می آورد هیچ کس این مدلی دوستش نداشت. باز هم چیزای خوب برای سوکجین بود! طبق معمول...
YOU ARE READING
Devil's Love 1 | Jinjoon.Namjin § Full
Fanfictionکیم نامجون، پسری که روحش پاک پاکه... حتی شفاف تر از آب زلال! عاشق یه پسر شده. ولی مشکل این نیست! مشکل اینه.. اون پسر یه "فرشته" است و فرشته ها حق عاشق شدن ندارن! کنار اومدن با عشقی که بهت علاقه نداره راحته؛ ولی کنار اومدن با شیطانی که تشنه به خونته...
