[ Part11 ]

1.6K 262 145
                                    

Namjoon

امروز واقعا برای من روز خسته کننده ای بود البته اگه اون قسمت اولش رو حذف کنیم.
هر چند رفتنمون به زندان بی نتیجه بود چون گوشی
تهیونگ همون چهار سال پیش غیب شده بود.
به عبارتی گمش کرده بودند!

و بماند که سر همین کیم دهن منو جد آبادم اول آباد کرد و بعد به زیر فحش کشید مطمئنم الان داره تنشون زیر گور میلرزه!

خیلی وحشتناک فحش میده جوری که میخوای از خجالت آب بشی و بری زیر زمین.
من همسن این بودم نمیتونستم "هر" رو از ''پر" تشخیص بدم اونوقت این استغفرالله.

حالا هم که زیر دست تیم یوکی ایه. از اینجا هم میتونم امواج خشمش رو حس کنم!

- گفتم به خالکوبی های بالای آرنجم دست نزننننن!!

' ولی نمیشه ممک...'

- یااااا مگه قراره جلوشون لخت راه برم؟!

' آروم باشین تهیونگ شی من مجب.. '

- کییییییییم بیا به این بفهمون که من قرار نیست لخت بشم برای جئون که میخواد بالای ارنجمم بپوشونهههههه..

' چقدر غر میزنی تو! به جهنم من اصلا کار نمیکنم '

- به دوتا تخمای نازنینم گمشو از جلوی چشمام مرتیکه زبون نفهم

ای خدا به کدامین گناه آخه!

آه اوکی فهمیدم فراموش کردن و این داستان ها..

به سمت یوکی رفتم و جلوش رو گرفتم:
" یوکیییی نرو توروخدا نمیبینی وضعم رو؟ اگه تنهام بزاری امشب تیکه تیکم میکنه اصلا نگاهت به چشمای عصبانیش خورده؟؟ کار اون دستشم تکمیل کن که بعد گروه بعدی بیان برای رنگ و کوتاه کردن موهاش ازت خواهش میکنم یوکی! "

کلافه موهاش رو کشید:
' فقط بخاطر تو نامجون '

با ذوق لپاش رو کشیدم:
" مرسی‌جبران میکنم موفق باشی"

' اخلاقات هنوز مثل بجه های ۱۹ ساله ست *خنده

و بعد یه راست رفت سراغ تهیونگ:

- میبینم یه نفر برگشته،ها باز چته؟

اگه جونم رو دوست نداشتم یه پس سری بهش میزدم.

' تا پایین آرنج برات میپوشونمشون خیالت راحت شد؟؟'

- آرهههه مرسی مرسی مرسی

با تعجب به قیافه ذوق زده کیم نگاه کردم این همون مرد عصبانیه چند دقیقه پیشه؟!

با زنگ خوردن یهویی گوشیم با تعجب نگاهم رو به شماره ناشناس روبه روم دادم‌‌.‌.یعنی کی بود؟!

" بله؟"

' کیم نامجون؟ '

نمیدونم چرا یهو دلشوره گرفتم

TREASON  [KOOKV]Место, где живут истории. Откройте их для себя