كوكوى
رمز در رو زدم و وارد خونه شدم. وجود يه نفر ديگه غير از خودم رو توى خونه حس كردم. اره. كوكى روى مبل نشسته بود و با ناخوناش بازى ميكرد.
با وارد شدنم به خونه سرش رو بلند كرد و سلام كرد.
-سلام. كى بهت رمز در رو داده؟
+هك كردم
-😑
+باهات يه كار خيلى مهم دارم ولى مطمئن بودم اگه ميگفتم بيام اونجا ميگفتى الان نه و ازين ادا اسولا
-باشه بگو بعد برو
+ دارى مهمونتو بيرون ميكنى؟؟!
-مگه دعوتت كردم كه ميگى مهمونمى؟
+اينم حرفيه
+خب ميخواستم بگم كه تو بار جا رزرو كردم مياى؟
-اوففف الان نه كوكى خستم تازه از شركت اومدم بزارش برا يه وقت ديگه
+باشه☺️
از مخالفت نكردنش تغجب كردم. كم كم ديدم داره مياد سمتم. براى اينكه ضعف نشون ندم همونجا وايسادم و فقط بهش نگاه كردم كه ببينم حركت بعديش چيه.
اومد نزديك و دم گوشم گفت:يا اماده شو يا بهم بدهكار ميشى. خودتم كه منو ميشناسى بدهكاريمو همون لحظه باهات صاف ميكنم
سعى كردم با دستام پسش بزنم. واقعا خسته بودم
از طرفى حوصله بار ندارم و از طرفى جون سكس.
+تا ٣ميشمرم يه كدومو انتخاب كن
١.......
.....٢.....
....٣
بى اينكه حرفى بزنه لباشو رو لبام كوبيدو شروع كرد وحشيانه بوسيدنشون.
با دستام سعى ميكردم از خودم جداش كنم. تنم جون نداشت و خيلى خسته بودم. اون همينجوريشم قوى تر از من بود چه برسه ب الان كه من جون ايستادن ندارم.
جيغام تو دهنش خفه ميشد. داشتم نفس كم مياوردم. ازم جدا شد و يه نگاه به بدن بى جونم انداخت.
+هى هى هى تهيونگ خوبى؟؟!😰
+ته ته
بلندم كرد و رو تختم گذاشت. اومد كنارم و اروم لبامو ميبوسيد. با حس كردن چيزى رو لبم چشمامو نيمه باز كردم. جون تكون خوردن ندلشتم.
كوكى وقتى حشرى ميشه به هيچ چيز و هيچ كس توجه نميكنه.
-من بدم نمياد سكس كنيم ولى الان واقعا خستم بزارش برا بعد.
+وقتى بدت نمياد چرا جلومو ميگيرى؟
-گفتم كه خيلى خستم جون ندارم بايد بزارى بخوابم.
اينو گفتم ولى انگار كر شده بود و فقط بدم نمياد رو شنيد.
رو تخت نشست و تيشرتشو در اورد. تيشرت منم به زور در اورد. روم خيمه زد و شروع كرد به بوسيدن گردن و ترقوم. لاو مارك ميزاشت و اروم روشونو ليس ميزد. كم كم داشتم تحريك ميشدم.
دستاشو نوازش وار روى پوست كمرم ميكشيد كه باعث شد كمرم رو بدم بالا
+بيبى كوچولوم ددى ميخواد؟
شلوار و باكسرم رو همزمان از پام جدا كرد و با بوسه اى كه به نوك ديكم زد پاهامو جمع كردم و ناله خفيفى كردم.
سر ديكم رو داخل دهنش برد و شروع كرد بالا و پايين كردن.
كم كم رفت سراغ بوتام و ليسشون ميزد كه باعث شد كمرم رو بالا بدم و سرم رو به بالشت فشار بدم.
لاى پامو ميبوسيد و مارك ميزاش. تا رفت سراغ سوراخم و ليسش ميزد و زبونش رو ميبرد داخل كه باعث شد پاهامو به ملحفه بكشم و ناله هاى ريز بكنم.
تا متوجه ناله هام شد يكى از انگشتاش رو خيس كرد و داخلم برد بعد انگشت دوم و سوم و چهارم رو هم واردم كرد(كم كم و خيلى اروم)
باعث شد ناله كنم و ملحفه رو چنگ بزنم. با در اوردن انگشتاش احساس خالى بودن كردم كه همون لحظه سر ديكش رو داخلم كرد كه جيغى از درد كشيدم.
اروم واردم كرد و بدون حركت موند.
تا مطمئن شد ارومم شروع كرد به حركات كند داخلم. كم كم حركاتش رو سريع تر كرد ولى هرازچند گاهى حركاتش رو اروم ميكرد و باز تند ميكرد و به پروستاتم ضربه ميزد.
-اهههههه....كوك...ييى...اههههه..همونجا....اهههه
+كوكى؟؟!
با احساس خالى شدنم معترضانه نگاش كردم.
+خودت ميدونى تو سكس اسمم چيه
-ددى لطفا
دوباره واردم كرد و تند تند ضربه ميزد. صداى ناله هامون فضاى اتاق رو پر كرده بود. از گوشه چشمم اشك ميريخت و ناله ميكردم
-دد...دى...اهههه...دارم..ميام...اهههه
همزمان با خالى شدنم اونم خالى شد و مايه داغش داخلم رو پر كرد.
خودش رو رو تخت بالا كشيد و بغلم كرد و بوسه ارومى رو لبام گذاشت
+خوب بخوابى بيبى
-----------------
مهربونم ديگه كاريش نميشه كرد
ولى خداييش ٤ تا ووت با ٢٠ تا ويو ديگه نوبرشه😑
لطفا لطفا ميخونيد ووت بدين يا اينكه حداقل تو كامنتا بگين كه نظرتون چيه
ممنان💜
كاپل بعدى رو خودتون تو كامنتا مشخص كنين
YOU ARE READING
One shots
Romanceتو اين كتاب وانشاتايى كه از ذهن منحرفم بيرون مياد رو مينويسم بيشتر ويكوك ولى كاپلاى ديگه كه دوس دارين هم تو كامنتا بهم بگين كه بنويسم😈💦
