کاور و بیتا جانم درست کرده
آخه ببینین چقدر مهربونه این جوجه ی من
خیلی خوشملههه sobruised دانم❤️
🎡🎡🎡🎡🎡🎡🎡🎡🎡🎡🎡🎡🎡🎡بچه ها و حتی خیلی از آدم بزرگا با ذوق و شوق از این ور به اون ور میرفتن.
به سرعت میدویدن...
تو این حین خیلیا سر میخوردن روی زمین ولی سرعتی تر و با انگیزه تر از جاشون بلند میشدن و به سراغ تفریحشون میرفتن.دست مامانو سفت گرفته بودم
میترسیدم...
خیلی شلوغ بود...
هیچ کس و نمیشناختم...پسر بچه ی کوچولویی تنها بود و گریه میکرد، دست مامانو آروم رها کردم و رفتم پیشش.
بدنش بوی خوبی نمیداد، لباساش انگار از گریه ی زیاد خیس خالی بود و فکر کنم چند روزی میشد که اینجا ایستاده بود.
چهره اش توی اون همه غریبه برام آشنا میزد، کلا هر کسی که احساس کنم درد میکشه حتی شاید ثانیه ای برام آشناس.
فکرمیکردم هرکس که میاد شهربازی خوشحاله و میخواد انرژیشو حسابی تخلیه کنه و جیغ بزنه و جیغ بزنه.
ولی خیلی هم اینجوری نبود، اگه با دقت به صورت هرکسی نگاه میکردی میدیدی که خیلیاشون انگار که ماسک زدن، انگار که دارن فرار میکنن از چیزی؛ یعنی صورت منم این شکلی بود؟
پسر بچه که انگار پنج شیش سالی از من کوچیکتر بود گریه اش قطع نشد و هق هقاش بیشتر جونمو داشت میسوزوند.
دستی رو روی دستم احساس کردم. مامان بود، ازم پرسید که فهمیدی این کوچولو تنها اینجا چیکار میکنه؟ جوابی ندادم.
همون موقع بود که پسرک انگشت اشاره اش رو به سمتی گرفت. اولش نفهمیدم دقیقا چیو داره نشون میده. یکم بیشتر توجه کردم و متوجه یکی از بزرگترین و بلند ترین وسایل شهربازی شدم.
اون یه چرخ و فلک بود..
تو فکر و خیال رفته بودم... یعنی چرخ و فلک چجوریه؟ سوار شدن روش چه حسی ممکنه بهم بده؟ به بالاش که برسم چی میبینم؟
چند مرد با خنده و حالت تمسخر سمت ما اومدن و با دیدن اون پسر بچه با داد و فریاد چیزی روگفتن چهره ی پسر ترسیده شده بود من حرفهاشون و خیلی نمیفهمیدم؛ تنها چیزی که یادمه اینه که این پسر دو هفته اس هر شب میاد اینجا و گریه میکنه ولششش کنین اون لالههههههه.
همین حرفا کافی بود تا مامانمو ناراحت کنه، نه؟
با صدای مامان به خودم اومدم: « چرخ و فلک؟ عزیزم میتونی صحبت کنی؟ همراهتو گم کردی؟ عزیرم... عزیزمممممممممممم...»
-«چی شده مامان؟ چرا جلوی چشممو گرفتی؟ مامان نمیخوای جوابمو بدی؟ ماماااااان! من میترسم! یه حرفی بزنننننن»
ESTÁS LEYENDO
The pain[Z.M]
Fanficاصلا نمیدونم اسمش رو درد هم میشه گفت یا نه؟ با یه سر درد ساده شروع شد ولی الان هیچ دکتری به جز... به جز اون کاری ازش بر نمیآد...