سلام به همگي!!🙌
همونطور كه ميبينين اين اولين فيك منه! البته اولين فيك فارسي😅 يه فيك انگليسيم دارم كه البته دارم تو ao3 آپ ميكنم، اگه دوست داشتين ميتونين برين اونجا بخونينش😊
خب من خيلي وقت بود ايده ي اين فيك كه البته خيلي كليشه هست رو تو ذهنم داشتم و بالاخره تصميم گرفتم بنويسمش! ساده نوشتم و موقع نوشتن خيلي فكر نكردم چون هدفم بيشتر همون عاشقانه ي كليشه و satisfaction داستان هست، كه خب واقعا لذت بخشه.
من در واقع هرچي دوست دارم در يك داستانو بخونم نوشتم😅
خب خلاصه داستان اين فيك در دنياي امگاورسه و كاپل اصلي داستان هم كوكجين هست. ممكنه در طي داستان كاپل هاي ديگه هم اضافه بشه ولي مطمعن نيستم.
قبل از اينكه شروع كنين ميخوام يكي از جزعيات داستان رو بگم كه بعضيا ممكنه باهاش مشكل داشته باشن رو بگم، كه اگر خوششون نميومد ميتونن داستان رو نخونن.
امگا ها در اين دنيا هم لباس زنانه ميپوشن هم مردانه.
خب اميدوارم مشكلي نداشته باشين. چون بيشتر اوقات جين لباس دخترونه ميپوشه!😅😅
و در اخر هم بايد بگم كه در صورتي داستان رو ادامه ميدم كه ببينم چقدر ازش حمايت ميشه👼 چون قاعدتا وقتي حمايتي نيست من چرا بنويسم وقتي كسي تمايل به خوندن نداره؟
پس كسايي كه داستانو رو دوست دارن لطفا ووت و نظر بدن تا منم بدونم مشتاقين و داستان رو ادامه بدم!🙌😍
خلاصه كه جينكوكرا ببينم كجايين!😂
من خودم عاشق جينكوكم😍 ولي فيك فارسي ازشون خيلي كمه و تصميم گرفتم اينو بنويسم! اميدوارم شماهاهم لذت ببرين!
خب خب بريم سر چپتر اول💜😭😍
بوس بوس💜💜🙌😊
YOU ARE READING
Unwanted Husband/kookjin
Fanfictionسوكجين، يك امگاي شانزده ساله كه محكوم به يك زندگي شده كه براش مثل يك كابوسه. جونگ كوك، يك الفاي هجده ساله كه وارث يكي از بزرگترين كمپاني هاي تجارتي كشوره و همه چيز در زندگيش هميشه طبق ميلش بوده. چه سرنوشتي براي اين دو كه چيزي جز تنفر براي همديگه ندا...