بعد از یه دعوای بزرگ که باهم داشتین حسابی خسته شده بودی کوک یک ساعتی میشه که رفته بیرون و بخاطر عصبانیتش میترسیدی اتفاقی بیوفته که نباید بیوفته .
تو اتاق نشسته بودی و از پنجره بیرون رو تماشا میکردی .با صدای در چشم هاتو از پنجره گرفتی و سمت در اتاق دادی منتظر بودی تا در باز بشه ......طولی نکشید که در با شدت زیادی باز شده و هیکل مرزیده کوک در حالی که تلو تلو میخورد و چشماش خمار بود نمایان شد ........با پوز خند بهت خیره شد مستی از سر و کولش میبارید
+ک..کوک حالت خوبه؟
_من؟ معلومهههه که خوبممممم
جمله هاشو کش دار میگفت و هم زمان قهقه میزد یکم از حالت رفتاراش ترسیدی
+تو..کوک حالت خوب نیست !
_گفتم من حالم خوبه
با دادی که سرت زد خشکت زد
اومد سمتت و روت خیمه زد
_فقط .......باتو.....خوب....تر...هم میشه بیبی گرل فاکی من
میخواستی حرفی بزنی ولی با کوبونده شدن لباش رو لبات حرفت تو دهنش خفه شد .بوی الکل اذیتت میکرد اون خیلی وحشی شده بود مثل گرگ گرسنه ای که بعد از ماه ها شکارش رو پیدا میکنه لبات رو میخورد و گاز میگرفت ......دستاشو برد سمت لباست و تو یک لحظه تو تنت جرش داد
+جونگ کوک تو مستی ! حالت خوب نیست لطفا نکن
_خفههههه شو ...........دوس ندارم جز ناله چیزی از اون دهن فاکیت بشنوم
لباش رو برد سمت گردنتو شروع کرد به کیس مارک گذاشتن انقدر محکم میمکید که مطمعنن تا سه روز جاش میموند .
بعد از تقریبا ده دقیقه دست از مارک کردن برداشت و رفت سمت پایین تنت و شلوارت رو در اورد .........چون زیر شلواری نداشتی کارش راحت تر میشد
پاهات رو بهم چفت کردی که نگاه ترسناکی بهت کرد و باعث شد ترس بدی تو وجودت به وجود بیاد دستاشو برد سمت رانت و از هم بازش کرد سرش رو برد بین پاهات با حس نفس های داغش روی عضوت ناله ای از سر لذت به بیرون هدایت کردی زبونشو روی عضوت کشید و مک عمیقی بهش زد .....دستاتو فرو کردی تو موهاش و سرش رو بیشتر به خودت فشار دادی
ناله هات داشت بلند تر میشد و نزدیک بود ارضا بشی که سرش رو در اورد و شروع کرد به در اوردن لباس های خودش حالا اون اخت روبه روت بود ......وقتی چشمت به عضو سف شده و بزرگ شدش خورد ................