LN 29.

207 68 22
                                    

قسمت بیست و نهم – ذات مخفی

تا اونجایی که سرزمین الف ها بیاد داشت، خوناشام ها تا اون زمان فقط وقتی که شورای بین دنیا ها برقرار شده بود به سرزمین اون ها وارد شده بودن اما حالا؛ این شاید اولین بار بعد از خلق دیوار های بین جهان ها بود که یک خوناشام، با دستور رسمی وارد سرزمین اون ها میشد. حتی اگر این ورود فقط به بخش توتم و قلعه محدود میشد باز هم چیزی نبود که دید بقیه پنهان بمونه.

البته این اواخر سرزمین پر از ورود هایی بوده که کمتر کسی توقع شون رو داشته، مثل ورد توتمیست و تیمش، اومدن یه پرستار ویژه از دنیای پری ها به اسم دان... که طبق نامه ی همراهش ذکر شده بود پیشگو های دنیای پریان دیدن که اتفاقات خواهد افتاد که به حضور یه پرستار با نیروی پری احتیاج میشه.

. Dawn: سپیده دم – این اسم خودش یه راهنماییه

برگشتن پرنس جین، پسر ناتنی پادشاه اِلف... و حالا هم ورود کیم نامجون، خوناشام ساکن در سرزمین انسان ها... و انگار که همه چیز به تنهایی به حد کافی پیچیده نبود این دو نفر تقریبا همزمان وارد سرزمین شده بودن. یکی از دروازه ی اصلی و یکی از دروازه ی تالار توتم.

پرنس جین پسر ناتنیِ پادشاه الف اهل اون سرزمین نبود.

اون اصالتا یک دورگه ی Adaros بود که موقع ترک خوردن عمیق دیوار ها از سرزمین موجودات خبیث به سرزمین الف ها کشیده شده بود؛ اون زمان سوکجین فقط یه بچه ی کوچیک بود اما در اصل کشیده شدنش به این سرزمین زندگیش رو نجات داده بود.

. آداروس ها یا شکارچیان دریایی، موجودات شبیه پری های دریایی اما تک جنسیتی (مرد) وقتی میگم جین دورگه س یکی فقط پدرش آداروش بوده.

. وقتی به ترک عمیق اشاره میشه، منظور همون ترک ـیه که باعث شد تهیونگ ب سرزمین الف ها کشیده بشه، دو پسر پادشاه الف پرت بشن تو دنیای انسان ها و زمان رو تو دنیای انسان ها و الف ها متوقف کرد.

از اونجاییکه پدر و مادر جین، یک آداروس و یک خوناشام بودن و خارج از قوانین صاحب فرزندی شده بودن، با پخش شدن چنین خبری، مامورین خوناشام ها برای نابودی اون بچه فرستاده شدن... پدر و مادر جین برای نجات دادن فرزند شون با تمام وجود جنگیدن اما سرباز های خوناشام هر دو شون رو خیلی راحت کشته بودن... و اگه برای ترک خوردن عمیق دیوار ها تو همون لحظه و کشیده شدن جین به سرزمین الف ها نبود، اون همون روز در کنار پدر و مادرش کشته میشد.

اما حالا سال ها بود که توی این سرزمین بزرگ شده بود و در کنار الف ها و سنتور ها و دورف ها آموزش دیده بود. مسلما سال های اولیه ی زندگیش اینجا اصلا ساده نبودن.

اون به زیاد روی خشکی موندن عادت نداشت. هیچ چیز جز گوشت خام نمی تونست بخوره و زبون افراد این سرزمین رو بلد نبود... همین هم باعث شد که پادشاه الف که تازه دو پسرش ازش دور شده بودن شخصا مسئولیت این پسر رو به عهده بگیره.

Last Keeper + Season 3 updating 🔰Where stories live. Discover now