12 Fuck Me

1K 244 63
                                    

رد شدن از تموم شیطان ها، پیچوندن آساگ و بالاخره رسیدن به اون در قهوه ای رنگ، نامجون رو خسته کرده بود. مشکل دیگه ای که داشت" حالا چطور درو باز کنم؟"

سوراخ قفل یکم بلند تر از قدش بود و اگه روی نوک پاش می ایستاد میتونست ببینه چه خبره. با نگه داشتن برجستگی های در قدش رو بلند تر کرد و تونست ببینه.

یه دختر، با رنگ و روی پریده روی تخت عجیبی دراز کشیده بود. یه پاش آویزون بود و با نگاه بی‌حسی به دیوار خیره بود.
یه پسر گوشه تخت جمع شده بود و به نوک انگشت هاش نگاه میکرد.

درست زمانی که نامجون چرخید، کمرش اسیر شد و صدای هینی درآورد.
-اینجا چی کار میکنی لیتل؟
نامجون میتونست سرمایی که تو بدنش چرخید رو حس کنه. گیر دست های جین افتاده بود. طلب کار بودن، همیشه کارسازه!
+ولم کن!

***

+بهم. دست. نزن!
نامجون با صدای بلندی گفت و آه جین بلند شد.
-بزار توضیح بدم
+چیو توضیح بدی؟ اینکه منو گول زدی؟این همه مدت احمقم کردی که تهش مث بقیه بکشی؟ اره؟

جین چشم هاش رو بست تا فریاد هاش تموم شه.
-آروم باش
نامجون لبخند عصبی زد و با دست لرزون موهاش رو کنار زد.

+من خیلی خوبم.همین روزا قراره بمیرم. خیلی خیلی خوبم
-گلوت درد میگیره.

نامجون نمیدونست دقیقا چه واکنشی نشون بده. بین این همه عصبانیت نامجون، جین تصمیم داشت تظاهر به عاشق بودن کنه؟
+واقعا؟ هه دیگه دستت رو شده

جین همچنان اهمیتی به حرف هاش نمیداد. لیوان آبی برای نامجون ریخت و سمتش گرفت :
-خشمتو کنترل کن نامجون. آسیب میبینی
نامجون پوزخند زد و لیوان رو پرت کرد.

+بیشتر از مرگ؟ بدتر از اینکه تظاهر میکنی؟ خسته شدم از اینکه باهام مثل عروسک رفتار کردی. هم تو. هم برادرت. من قلب دارم. من آدمم. چرا نمیفهمی درد داره؟

لایه اشک چشم نامجون رو پوشونده بود ولی نمی‌خواست بغضش بترکه. اصلا و ابدا وقت مناسبی نبود.
-آروم باش

جین با لحن ملایمی گفت و بر خلاف تقلا های نامجون، بغلش کرد. کمرش رو نوازش کرد تا یکم آروم تر شد.
-اگه بزاری واست توضیح میدم.بزار یه لباس خوب بپوشی، واست سینی مورد علاقه تو سرو کنم، هر چقدر دلم میخواد ببوسمت و بعد حرف میزنم. باشه؟

+نمیخوام. فقط بهم بگو چرا اینجام؟ چرا تو این جهنم اسیرم..
جین باشه کوتاهی گفت و تنش رو سمت تخت هل داد.
بوسه ای روی گونه داغش گذاشت و لبخند زد.

-وقتی عصبی میشی بیشتر بامزه ای تا ترسناک..
نامجون توجهی به حرف جین نکرد. اخم بین ابروهاش غلیظ تر شد و سعی کرد نشون بده اصلا از شنیدن این حرف خوشحال نیست.

-میخوای واست..
+نه. لطفا انقد کشش نده. بهم بگو چرا من اینجام. باشه؟ لطفا آستا. من میترسم

Devil's Love 1 | Jinjoon.Namjin § FullDonde viven las historias. Descúbrelo ahora