از پله های مارپیچ پایین رفت، به سمت اتاق خودش میرفت که با صدای پدرش برگشت.
+جانکوک یه لحظه بیا اتاقم کارت دارم.
با بیحوصلگی به سمت اتاق پدرش قدم برداشت.
+بیا تو و درو پشت سرت ببند.
پدرش پشت میز کارش نشست:مسابقه چطور بود؟نگو که امسالم ما باختیم.
کوک:نه اتفاقا امسال برنده شدیم.
+اوه پس اون هرزه کارخودشو خوب انجام داد.
کوک:با من کاری داشتید؟
+نمیخوای دست بکار شی؟
کوک:چه کاری پدر؟
+خودتو به اون راه نزن خوب میدونی دارم از چی حرف میزنم.
کوک:پدر خواهش میکنم دوباره بحث همیشگی رو پیش نکشین.
+پسره احمق اگه زود نجُنبی دیگران این فرصتو ازت میگیرن، خودت خوب میدونی چند نفر خواهان پرنسسن.
کوک:بله میدونم پدر ولی من هیچ احساسی بهش ندارم.
ما از بچگی با هم بزرگ شدیم.
+این خزعبلات رو به من تحویل نده من که خوب میدونم درد تو چیه.
جانکوک تو خوب میدونی که موقعیت ولیعهد چقدر متزلزله....خیلیا با ولیعهد شدنش مخالفن.
اونا معتقدن ولیعهد شایستگی امپراطورشدن رو نداره.امپراطور پسر دیگه ایم ندارن پس فقط یه راه میمونه اینکه دامادشون جانشین بشه.
اونوقت تو میخوای من این موقعیت خوب رو از دست بدم؟کوک:پدر چرا نمیخواین قبول کنید، ولیعهد دوست منه....من دوسش دارم نمیخوام و نمیتونم بهش خیانت کنم.
+خیانت....داری از چی حرف میزنی؟من نگفتم بهش خیانت کن من فقط میگم از موقعیت استفاده کن.خودتو نزدیک شاهزاده کن کم کم تو دلش جا باز کن تا منم مسئله خاستگاریو با امپراطور در میون بزارم.
جاسوسای من برام خبر آوردن بعضی از وزرا میخوان ولیعهدو خلع کنن.
کوک:پدر لطفا بگین که شما تو این توطئه دستی ندارید.
+دیوونه شدی؟معلومه که نه. من از وقتی امپراطور به قدرت رسید با وفاداری کنارش بودم، هیچ وقت بهش خیانت نکردم، الانم ازت نمیخوام اینکارو کنی.
من فقط از ذات پلید وزرا خبر دارم.امپراطور برای این حکومت خیلی زحمت کشیده.خودتم خوب میدونی که نامجون مثل امپراطور نیست ،توانایی حکومت کردن نداره اون برای ولیعهد شدن شایسته نیست.
ولی تو فرق میکنی، تو میتونی و باید اینکارو بکنی. به خاطر خود ولیعهد اینکارو بکن.کوک:بر فرض اینکه تمام حرفای شما درست باشه ولی من نمیتونم اینکارو بکنم، خودتونم دلیلش رو میدونید.
+هه بازم حرفای همیشگی که تو از مردا خوشت میاد.دیگه نمیخوام این مزخرفاتو ازت بشنوم....خودتم خوب میدونی که شدنی نیست.
درسته ازدواج با همجنس قانونیه ولی نه برای مقامات اینو یادت رفته؟اصلا بگو ببینم اون کسی که داری به خاطرش موقعیت به این خوبیو از دست میدی کی هست؟با دستانی مشت شده از عصبانیت به پدرش نگاه کرد.
+من مخالفتی ندارم تو میتونی داشته باشیش....با شاهزاده ازدواج کن و اونو به عنوان معشوقه کنار خودت داشته باش.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
LOVE & HATE | MINV
Vampirتهیونگ خون آشامی که به اجبار باید برای مدتی داخل قصر گرگینه ها زندگی کنه ! آیا نفرتش از گرگینه ها به عشق تبدیل میشه؟! نام فیک: عشق و نفرت ♠️♥️ کاپل اصلی: Minv 🌊 کاپل فرعی:namkook , sope 🌜 ژانر:فانتزی /خون آشامی/گرگینه/انگست/اسمات ⛔ نویسنده:لیلا 🔮