part 9

228 40 10
                                    

دجون در دفتر مافوقش رو باز کرد و وارد شد. جهیون روی میزش نشسته بود و پاش رو به حالت عصبی تکون می‌داد. سرک کشید تا تیونگ رو پیدا کنه.

_مامور لی نیست؟
جهیون دست از سوراخ کردن میز با نگاهش برداشت و به دجون نگاه کرد.

_پیش رئیس مونِ.

_رئیس مون؟
جهیون به ابروهای در هم گره خورده دجون نگاه کرد.

_پرونده رو ازمون گرفته، تیونگ رفته تا باهاش صحبت کنه.
دجون همونطور که روی مبل می‌نشست سرش رو تکون داد.

_نمی‌خوای بدونی دلیلش چیه؟

_من تازه اومدم برام فرقی نداره روی این پرونده کار می‌کنم یا یه پرونده دیگه.
جهیون پوزخندی زد.

_واقعا انقدر بی‌مسئولیتی؟
بعد جوری که دجون هم بشنوه زمزمه کرد:

_باورم نمیشه رئیس مون تو رو زیر دست تیونگ فرستاده.
دجون چشم‌هاش رو بست و نفس عمیقی کشید. تیونگ با اخم‌های درهم و صورتی که از عصبانیت سرخ شده بود در رو باز کرد و وقتی وارد شد محکم به هم زدش. جهیون منتظر به تیونگ نگاه کرد.

_کار احمقانه‌ای نکردم.
جهیون خودش رو کنترل کرد تا جلوی دجون کار اضافه‌ای انجام نده، پس فقط به یه سر تکون دادن بسنده کرد. تیونگ رو به فرد سوم اون اتاق برگشت و سوالی نگاهش کرد.

_توضیح بده یعنی چی دلیل مرگش ضربات چاقو نبوده؟
دجون نفس عمیقی کشید.

_توی خونش ماده مخدر پیدا شده.

_یعنی دلیل مرگش اوردوز بوده؟!
جهیون با تعجب گفت.

_نمی‌تونه اوردوز کرده باشه! نمی‌تونسته توی محل کار خودش، توی دانشگاه مواد کشیده باشه اصلا اونجا نمی‌تونه مخدر با خودش حم--

_پزشکی قانونی اعتیادشو تایید کرده، تایید کرده مرگش به دلیل اوردوز بوده و نه چیز دیگه‌ای.
دجون حرف تیونگ رو قطع کرده. پسر مو سفید با نیشخندی که روی لب‌هاش بود گفت:

_اوه واقعا؟ این چرندیاتو به خورد من نده ژونگ دجون، آدمی نیستم که فقط به یه گزارش بسنده کنم...
خم شد و دم گوشش زمزمه کرد.

_این منم که تایید می‌کنم دلیل مرگش اوردوز بوده، نه تو.
برگه‌ پزشکی قانونی که دجون همراه خودش آورده بود و برداشت و خوندش. دجون همونطور که ابروهاش رو بالا می‌انداخت گفت:

_یعنی انقدر بهم اعتماد ندارید؟
جهیون از روی صندلیش بلند شد و دجون رو مخاطب قرار داد.

Drug* | nominWhere stories live. Discover now