2

1.2K 196 7
                                    

الان توی خونه جئون جونگ کوکم
پس باید اطلاعاتی که میخوام همینجا باشه
بالاخره میتونم برم
اونم به این زودی؟
خر شانسیه واقعا
رفتم سمت اشپز خونه و سر میز سفید رنگ نشستم
با لبخند نگام میکرد
_چته نیشت تا بنا گوش بازه
+بخور
مشکوک شدم
_اول تو
+اوووو مشکوک شدی؟
یکم خورد و بعد شروع کردم خوردن
خیلی گرسنم بود
+افرین افسر کیم بخورت خوبه
به سرفه افتادم چی؟
اب دستم داد و بلند بلند خندید
چشمام بخاطر سرفه زیاد اشکاش سرازیر شده بود
اب خوردم بهتر شدم
سرمو اوردم بالا
کلتشو در حالی که روی سرش میچرخوند بم نگاه میکرد
اون خنده رو لباش عصبیم میکرد
سرمو انداختم پایین
+ههه فک کردی احمقم افسر؟من میدونستم و براش اماده بودم اما انتظار نداشتم همچین هوری برام بفرستن
از‌جام پاشدم و سمت در خونه رفتم
دستش روی شونم قرار گرفت
دستشو گرفتم چرخید و دستشو خم کردم
میخاستم بلندش کنم با ی حرکت بزنمش زمین حرکتمو خنثی کرد و دیتشو ازد  و ایندفعه اون حمله کرد از پشت منو گرفت
قفله قفل بودم از پام کمک گرفتم و محکم به پاهاش ضربه زدم دستش یکم شل شد زورمو جمع کردم
و یه ضربه به صورتش زدم
اما حرفه ای تر از اونی بود که توی اطلاعاتش نوشته بود ضرباتم جاخالی داد امکان نداره
مبارزه من با تمام پلیسا اول بود و همیشه میباختن
حتی بالاترین رتبه
چطور ممکنه
با یه حرکت زدم زمین و روم خیمه زد
+زیاد ورجه وورجه میکنی جوجه افسر
_هدفت چیه جئون
+اوه هدفم؟
_طفره نرو حالا که فهمیدی کیم بزار برم ماموریت شکست خورد
+اوخی طفلی نا نا نا نمیزارم بری جوجه تو مال منی
_جئون با دم شیر بازی نکن
دستش ب نشونه تسلیم بالا اورد
+اوخ ترسیدم منو نزنید وای
به طور مسخره واری میگفت
_چیش
و اینبار دوباره خیمه زد و چشماش خشن تر شدن
لباشو نزدیک گوشم اورد
چشمام گشاد شدن
زیادی نزدیک بود
طوری که نفس کشیدنش به گردنم میخورد و باعث میشد موی تنم سیخ بشه
اون انسان نیست قطعا
اون یه هیولاست
تمام عمرم همچین ترسیو تجربه نکرده بودم
این همه ماموریتای بزرگتر از جئون و این ادم باعث میشه بترسم؟اما من میخوام بکشمش باید سرکوبش کنم
+هی کیم تهیونگ هدف من کشتنه فقط ازش لذت میبرم و خودم مشخص میکنم کی باید بمیره و تو اگر زیادی اذیت کنی با یه گلوله تو مغزت تموم میشه جوجه خوشگل
_ازم چی میخوای
+اوه افرین گود بوی(پسر خوب منظورشه)
گونمو بوسید
همش باعث میشد سوپرایز بشم
+مال من شو و خودتو در اختیار من بزار جوجو
_اینقدر به من نگو جوجه و اینکه چه جالب توی اطلاعاتت ننوشته بود که جئون به مردا علاقه داره؟
+اوه من به مردا علاقه ندارم اما تو از یه زن هم زیباتری کیم تهیونگ
_چی من چیم شبیه زنه؟
بلندم کرد و از پشت موهام کشید و بردم سمت اینه
لباسمو با یه حرکت پاره کرد و شلوارمو دراورد
+خوب نگاه کن
انگشتشو لمس وارانه میکشید
+این رنگ پوست این لبا این چشما این رنگ موها این نرمی بدنت و جالبتر اینه تو یه افسری ولی سیکس پک نداری و کاملا تخت تختی
اسپنکی بم زد
_آخ
+این بوت خوش فرم و نرمو درشت این پاهای ظریفو تراشیده این انگشتای کشیده و ظریف
همه و همه تو خیلی زیبایی و مطعلق به منی
_من مطعلق به هیچکس نیستم جئون جونگکوک
+اوه اما الان هستی
با سرم به سرش کوبیدم
_نیستم لعنتی
با دستش جلو دهنمو گرفت
+مثل اینکه باید تنبیهت کنم بیبی ته
بردم سمت تخت
و شلاق برداشت
_چ گهی داری میخوری
دستمو بزور بست و پامو قفل کرد
چهاردستو پا خابوندم
اشکام سرازیر شدن
اون عوضی
اون...اون...میخوام بکشمشششش
و اولین ضربه شلاق زده شد به باسنم
بدنم لرزید و درد کل وجودمو گرفت
اشکام سرازیر شد و جیغی زدم
و صدای جیغم توی پارچه ای که دور دهنم بسته بود خفه شد
حدود ۱۰ ضربه شلاق خورده بودم و بی حس روی زمین بودم
که دست کشید ودستش باسنمو لمس کرد
بیحال بودم
+اوه بیبی چقدر سرخ شده باعث میشه حشری شم زیادی خوشگله این پوست براق سفید که سرخ شده
و اولین انگشتشو واردم کرد
باعث شد مث ادم برق گرفته ها از جام بپرم و درد کل وجودم رخنه کنه
اون عوضی داره ب من تجاوز میکنه؟
انگشتشو کشید بیرون و برعکسم کرد
چشام بهش افتاد
با چشماش داشتم داد میزدم که بزاره برم اون عوضی دستم باز بود میکشتمشششش
لباسشو دراورد
عیت پکاش معلوم شد( وقتی بدنت ماهیچه خالصه ماهیچه هفتم و هشتم شکمت معلوم میشه و بجای شیش تا پک هشت پک داری)
بازوهاش هیکلش
اون هیولاسسسس
زیپشو باز کرد و دیکشو از شرطش دراورد
این چیه؟این چطور ؟من میمیرم اون کثافت...
یه مانستر دیک داشت
پاهامو از هم باز کرد زور میزدم که مشتی هواله صورتم کرد
+ادم شو بیبی و نترس شل بگیر وگرنه دردت میگیره
نه نه نه نباید اینطور بشه نباید اینطور بشه
نهههههههههههه
از خاب پریدم
همش خواب بود؟

Feeling silent VKOOKWhere stories live. Discover now