آه جونگوکیییییی
+هی اروم بگیر بیبی بوی
_کوووووککککی لطفا مواظبم باش اووووم
+هییییش تو خیلی کیوتی
****
چشمامو بسختی باز کردم
سرم درد میکرد
چشمامو مالیدم
میخواستم بلند شدم یه چیز سنگین دور کمرم مانع شد
پتو رو زدم بالا
چشمام درشت شد و تمام دیشب یادم اومد
__________فلش بک چند ساعت قبل_______
نباید سوجو میخوردم چون من ظرفیت ندارم
بعد از خوردن دو بطری کامل
سرم گیج بود کوک وارد شد
همه سلام دادن بهش رئیس اومده بود
میخواست صحبت کنه داد زدم
_آههههههه کوووووککککککک چرا اومددددی تو نیاز به یه بیبی بوی داری؟؟؟؟همون ادما که یشب میکنیشون ولشون میکنییییی؟هاااا؟مثل یه اشیا فقط برنشونو میییبینییییی؟عوضییییییس
اومد سمتم
+مست شدی باز؟
_آهههه کووووکیییییی تو خیلی فاکینگ هاتیییی ولی دلم میخواد سر به تنت نباشششسعههه عوضییییی
توی بغلش گرفتم
_آههههه ولمممم کن من اشیا یا عررروسککک جنسیت نیستتتم جونگکوکییئیی آههههه چرا همچی داره دور سرم میچرخه
از زمین جدا شدم منو انداخته بود روی شونهاش
+بچها ادامه بدید من این احمقو میبرم خونه جالش جا بیاد میام
_هییییی کوکییییی میدونممم میخای منو بکنییی پس بزارم زمین لعنتیییی تو یه منحرفه خلافکارییی که هیچچچ احساسیییی ندارهههه سرگرمیشششش کشتن ادماسسسس تو یه عوضی ب تمام معنایییی کووووک
+خفه شو تهیونگ تا بد تمومش نکرد از کجا میفمی من ادم میکشم
_اووووه چکار میخای کننننی منو میکنیییی؟کیه که ندونه جئووووون تو معروفیئییی
+انگار خوشت میاد توسط من بفاک بری هوم؟من خوشم میاد اون هیکل بشدت سکسیتو بفاک بدمممممم ته حتی فکر کردن بهش باعث میشه شق کنم
_آه گه نخورررررر ددی من نمیزارم
+مست بودن عقلتم گرفته از کلمه ی خوبی استفاده نکردی شاید سالم نزارمت
_اوه ددییییئیی
تقریبا توی خونه بودیم
پرتم کرد با شدت روی تخت
و لباشو ب لبام چسبوند
زبونش توی حلقم بود
آهههه
ازم جدا شد
+خیلی هاتی بیبی بوی
_ددییئ بفاکم بده
_______برگشت به زمان حال_______
_نهههههههههههههه
جیغ زدم با بدن برهنه پریدم پایین تخت و جونگکوک پرید
اشکام سرازیر شد نه اتفاقی ک نبایددد افتاده
+چته احمق
_بگو ک اتفاق نیفتاده
+چی میگیییی
یکم فکر کرد بخودش اومد
+پس یادت اومد چطوری سواری میدادی
با حرفاش اشکام شدت گرفت و با هقهق از اتاق خارج شدم لباسام توی دستام بود تیشرتم تنم کردم
و شلوارمن داشتم میپوشیدم
که کوک دستمو کشید
+هی ت چته
_تو نمیفمی نمیفمی
و گریم هی بیشتر شدت میگرفت قلبم شکسته بود و یجورایی از خودم متنفر بودم
نباید این بلا بسرم بیاد
محکم زد تو سرم
که خودمو انداختم رو زمین
+ایقد بزرگش نکن...بیبی...بوی
اخرشو کشید باعث شد با صدا گریه کنم
که جلوم زانو زد
+اخه احمق اگر اتفاقی افتاده بود تو ب راحتی میتونستی راه بری؟کلی درد داشتی توعه مادرفاکر دیشب منو داغون کردی چون مست بودی حرکاتت دست خودت نبود اگر بالا نمیاوردی و وسطش خابت نمیبرد شاید بفاکت داده بودم
اما روی هم من هم خودت بالا اوردی و بعدش خابت برد و تهش مجبور شدم خودم ببرمت حمامت بدم و بیارمت بخابی
اروم شدم
_راست میگی؟
+خودت چی فکر میکنی؟
اشکام پاک کردم
_ممنون که کمکم کردی ببخشید برای دیشب
داشتم نگاش میکردم بهم زل زده بود.
خجالت کشیدم
و با حرکت بعدی شکه شدم
بغلم کرد
و سرمو نوازش کرد
+من اذیتت نمیکنم ته ته نگران نباش...در ضمن موهای طلایی خیلی بهت میاد
این ارامش چیه چرا داره قلبم تند تند میزنه
اشکام از شدت ارامش سرازیر شد
و انگشتای کوک اشکام پاک کرد
+ناهار رو میرم اماده کنم برو یه لباس از کمدم بپوش بیا و بعد از اینکه جون گرفتی برو خونه یا میخوای بمون شب باید بری پیش یاند ب هرحال در جریانی ک؟
_اوم چرا؟
+دیشب گند زدی نتونستم با باند صحبت کنم که اقای کیم
_معذرت میخام
خجالت کشیده بودم
بعد از حدود یک ساعت کلی ناهار حاضر بود
_وااااو تو اشپزی چیزی هستی؟
+نه ولی از مامانم یاد گرفتم
_واااااااوووووو
و حمله ور شدم ب سمت غذا کوک بهم زل زده بود و اروم اروم میخورد
خندید
با دهان پر گفتم
_وه شی میهنوی؟
(به چی میخندی)
باز خندید
+خیلی کیوتی کیم تهیونگ باعث میشی دلم بخواد ازت محافظت و مراقبت کنم
لپام بازم گل انداخت ولی گرسنه بودم ادامه دادم و خوردم
وقتی پرشدم
رفتم روی کاناپه و تشکر کردم
یکساعت گذشت
_من دارم میرم خونه کوک
+اوک شب میبینمت
_باشه پس خدافظ
+مواظب خودت باش
_اوم
رفتم بیرون این حس ارامش چی بود
تا خونه داشتم ب کوک فکر میکردم
نه نکنه دارم عاشقش میشم
نباید عاسقش شم
من به دلیل دیگه ای اینجام
تهیونگ؟حواست جمع کن
حس میکنم دلم میخاد ببینمش
کی شب میشه
لباسای مشکی و خوشگلمو پوشیدم بی قرار بودم
چرا چم شده بود؟کافی بود من میخام ببینمش
زدم بیرون و خودمو به باند رسوندم
روی یه صندلی نشستم
چرا نمیاد پس لعنتی
♤♤♤♤♤♤
اوووم تهیونگ داستانمون بیقرار شده😂😁
نکنه عاشق جونگکوک ددیمون شده؟😉
YOU ARE READING
Feeling silent VKOOK
Fanfictionتهیونگ جاسوسیه که به باند خلافکارا فرستاده میشه تا مدارک علیه خلافکار معروف جئون جونگکوک پیدا کنه و در آخر اونو بکشه اما در این مسیر ...... Up:به پایان رسیده ژانر:پلیسی/اسمات/سَد/فیکشن/هیجان انگیز/عاشقانه/درام/خشونت امکان نوشتن فصل دوم هست پس حتما...