جین:بیخود انتظار میکشیدین جناب مین یون گی..
روی یکی از مبلا با پرویی و بدون توجه به قامت ایستاده بقیه نشست و پاشو روی پای دیگش انداخت
"نمیتونم باهاش خوب رفتار کنم مین فاکینگ یونگی.....نه اینکه نخوام....فقط..نمیتونم.."
جنی:اقای..می..مین یونگی..شما همو میشناسین؟
یونگی با انگشتی که توش یه رینگ گرونقیمت بود سرشو خاروند
یونگی:بله امروز صب یکی از داوطلبا بودن..
جنی:عه چه جالب مطمئنم قبول نشده..
"ای بمیری جنی..سنگ قبرتو با شامپو بچه بشورم که آبرو برام نذاشتی"
جین چنان چشم غره ای رفت که مطمئن بود جیک جنی تا اخر در نمیاد..
یونگی:خوشحالم دیدمشون میخواستم بازم گوشزد کنم که بیخیال بازیگری بشن..
و به طرف جین مایل شد و گفت:چون فقط وقتشونو تلف میکنن...
جین اروم دندوناشو بهم سابید که با ادامه حرف یونگی دهنش از هیجان نیمه باز موند..
یونگی:من علاوه بر اینکه کارگردانم تهیه کننده و موزیسین هم هستم..صدای اقای کیم...چجوری بگم...برای خوانندگی حرف نداره..
رو به جین برگشت:البته اونجور که از جکسون شنیدم بخاطر شهرت هر چیزیو به جون میخری..پس پیشنهاد میکنم تو راستای خوانندگی قدم برداری...ولی در تعجبم تو که خانواده محبوب و معروفی داری..چرا اصرار ...
"خوانندگی؟؟این چی میگه؟ میشه مجبورش کنم کمکم کنه؟"
جین:باید چیکار کنم؟
یونگی نیشخندی زد و تکیشو به پشتی مبل داد
یونگی:من هنوز صداتو نشنیدم....ولی فک کنم...
جین:گفتین موزیسینین؟
یونگی بخاطر پریدن جین وسط حرفاش داشت عصبی میشد ولی خونسردیشو حفظ کرد
یونگی:اره
جین:خب..
یونگی از مکث جین استفاده کرد و وسط حرفش پرید
یونگی: تن صدات برای غربی ها خیلی خیلی محبوبه...میتونم به چند نفر معرفیت کنم تا باهات کار کنن...
"هولی فاک..برعکس چیزی ک فک میکردم این یارو خیلییی مهربونهههه دارم پسسس میوفتممممم"
نقاب بی تفاوتی رو روی صورت شنگولش کشید و سر تکون داد
یونگی:شمارتو برام بزن
"نکنه میخواد مخمو بزنه؟ شنیدم رو مردا کراش میزنه..! خفه شو جین شماررو بش بده"
بعد از چند دقیقه حرفی رد و بدل نمیشد..جین رو به جکسون که داشت به یونگی چیزی نشون میداد گفت:عمو کجاس؟
YOU ARE READING
F By Fame(taejin)
Fiksi Penggemar(این فیکشن برای شیپرهای غیرتی و افراطی... زیاد مناسب نیست) "شیفته شهرت" _ تنها چیزیه که الان میخوام +شهرت بیشتر؟ _لعنت بهش..نه:)))