special part🔞

693 120 64
                                    

به جهیونی که روی سکوی سرامیکی گوشه ی حمام نشسته بود خیره شد...

کاور پلاستیکی دور گچ دستش کشیده شده بود و منتظر بود تا تیونگ بیاد کمکش کنه...

+لباساتو عوض کردی؟

تیونگ درحالیکه داشت بند شلوارک سفید جهیون که توی تنش زار میزد رو سفت میکرد جواب داد

_اره...

جلو رفت و رو به روی جهیون ایستاد

_خب بیا اول لباساتو دربیاریم

جهیون با سر تایید کرد و به ارومی از جا بلند شد...

تیونگ با تمام دقت تیشرت اور سایز جهیون رو بیرون اورد و تمام تلاشش رو کرد تا برخوردی با گچ دست پسر نداشته باشه

تیشرت رو توی سبد انداخت و سرش رو بالا اورد... دیدن منظره ی رو به رو لرزش عجیبی به تنش انداخت...

پوست شیری و بدن عضلانی جهیون چیزی بود که قبلا زیاد دیده بود اما اینبار فرق داشت...

پسر رو به روش الان عشقش بود و تمام و کمال میتونست با نگاه هیز و خریدارش اونو قورت بده!

بی اختیار لبش رو گزید و این از دید تیزبین جهیون دور نموند!

+بسه بیبی تموم شدم!

جهیون با یه لحن شیطنت امیز زمزمه کرد و تیونگ رو از جا پروند!

تیونگ که تازه متوجه شد تمام مدت با هیز ترین حالت ممکن به تن لخت پسر زل زده بود خجالتی لب گزید و خم شد تا شلوارک خاکستری پسر رو در بیاره...

دستش رو دراز کرد تا بند شلوارک رو شل کنه اما به طرز ازار دهنده ای دستاش میلرزید...

+تیونگ... همه چی مرتبه!؟

_اره!

تیونگ دستپاچه گفت و شلوارک جهیون رو پایین کشید... برجستگی شهوت انگیزی که پشت باکسر تنگ پسر پنهون شده بود نفس رو توی سینه ی تیونگ حبس کرد...

اون حتی خصوصی ترین بخش بدن جهیون رو هم بارها دیده بود

اما هیچ زمانی اینقد روش حس مالکیت نداشت!

جهیون اما به خوبی رد نگاه تیونگ رو میدید... خودش رو لعنت کرد... میدونست پری کوچولوش چیزی رو میخواد که خودش هم برای داشتنش دل توی دلش نبود
اما دست شکسته و دنده ی ترک خورده از اون موجود بی مصرفی ساخته بود که نمیتونست نیاز عشقش رو برطرف کنه...

با حس انگشتای ظریف تیونگ روی عضوش رشته ی تمام افکارش دریده شد...

+تیونگ...

تیونگ اما توی دنیای دیگه ای بود... مدتها بود که روحش رو به جهیون پیوند زده بود و حالا میخواست اونطوری که دوست داره جسم هاشون رو هم پیوند بزنه...

𝐃𝐨𝐧'𝐭 𝐜𝐚𝐥𝐥 𝐦𝐞 𝐡𝐲𝐮𝐧𝐠 ✥ 𝐣𝐚𝐞𝐲𝐨𝐧𝐠-𝐜𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞Donde viven las historias. Descúbrelo ahora