《11》

288 73 75
                                    

همگی اماده رفتن به مقصد جدید شدن

"این ابله ها همونایی نبودن که نمیخواستن بیان؟"

جیمین از همه زودتر سوار ماشین شد و خودشو پاایین کشید و خودشو مشغول گوشیش کرد

"این بچه چش شده؟"

بعد از خارج شدن از شهر و طی یه مسافت و جاده پرپچ و خم بلخره به مکان مورد نظرش رسید

"دلم نمیخواست شما ابله هارو بیارم اینجا ولی دلم نمیخواست جیمین بهش خوش نگذره یا اذیت بشه..."

جیمین که تا اون لحظه توی فکر بود با دیدن ویلای جین چشماش با تعجب گرد شد

عجیب بود..جین هیچوقت اجازه ورود کسیو به اینجا نمیداد..یا حداقل کسایی ک نمیشناختو به ویلاش دعوت نمیکرد

(بچه ها ویلای توی این د سوپ رو در نظر بگیرین با پارکینگ‌بزرگتر تعداد ماشینا بالاس ...اگه این د سوپ رو ندیدین برید ببینید خیلی خوبه فقط اونجاش که تهیونگ مییاد با جونگکوک مشروب بخوره و شبیه یه قراره...🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️غلط نکنم قسمت ۶ بود 🤔من بای )

با هیجان از ماشین پیاده شد بقیه با دهنای باز به اطراف نگاه میکردن و خوشحاد بودن ک پیشنهاد اون مرد مغرور رو قبول کرده بودن

جین یه ادامس توی دهنش انداخت و نزدیک جمع شد

جین: میتونید از امکانات اینجا استفاده کنید ولی وارد خونه شناور و اسکله نشید ... به بوم های نقاشی هم دست نزنید

همه با ذوق جیغ زدن و بعد از تشکر به طرف مکان های مختلف ویلا رفتن و در اخر به طرف ویلای اصلی دویدن

جین با چشم دنبال جیمین گشت ک متوجه شد هنوز کنار‌ماشین ایستاده ..

"عاح اون یونگیه عووضی میخواد مخ موچیه منو بزنه"

جین:داری چیکار‌میکنی جیمین؟

جیمین که درحال صحبت کردن با یونگی درباره رنگ موهاش بود به طرفش برگشت
جیمین:هیچی هیونگ..اومدم

به طرف جین قدم برداشت
یونگی:هیچی؟

جین:حسابی خوش بگذرون...حواست باشه بچه ها طرف اسکله نرن قلاب هام و تور هام خراب شه از چشم تو میبینم

جیمین:بااشه هیونگ مرسی که اومدیم اینجا میدونم بخاطر‌چی اومدیم اینجا

جین:بخاطر‌چی ؟

جیمین:بخاطر‌ اینجانب
و با دوتا دست به خودش اشاره کرد

جین با چشمای گرد خواست مخالفت کنه که صدای چند نفرو شنید

_ببخشید ما میخوایم یه مقدار صبحونه درست کنیم کجا باید بریم؟

جین: ویلای بالا یه سری وسایلی ک لازم دارید هست و درضمن اون نگهباناهم میتونن جوابتونو بدن..

F By Fame(taejin)Where stories live. Discover now