رفتیم سر محمولم که هیچ خونی نمونده بود.
عملا بار مهمی هم نبود، خیلیم ارزشی نداشت، اما دوست دارم بدونم که جرئت کرده بود؟
کی فقط؟بوی ومپایر میومد و این یعنی شورش این یعنی جنگ...
به یونگی خبر رسیده بود که به کافه بایلموس حمله شده و اومدن دنبال هیبرید ها...
دارن تو حکومت من ومپایرا چه گهی میخورن؟
دنبال چیه اون فاکی؟اونجا که رسیدیم اصلا خبری نبود، به نامجون و جی هوپ هم خبر داده بود، اونا قبل از ما رسیده بودن و چیزی ذاتا نسیبشون نشد.
دستور دادم صاحب خبر پیدا شه تا پارش کنم، منو بعد از یه شب فوق العاده اینجوری کشونده بود اینجا...
هممون با هم برگشتیم دارک ورلد که جلسه بزاریم و درمورد این اتفاقا حرف بزنیم. حالمون خوب نبود، این اتفاقا تو این دو سه سال به دست گرفتن لیدری توسط ما بی سابقه بود.
در ورودی باغ رو کسی باز نکرد، نگهبان چشه؟
جی هوپ از در پرید اونور و درو باز کرد.
اخماش تو هم بود، توی دلم آشوب راه افتاده بود، از یه قلوپ از خونم نوشیدم ، استارباکس سوپرنچرالی که جی هوپ تاسیس کرده بود خیلی ترکیبات خونای وارداتی من با مشروبات یونگی عالی میساخت. از پورشم پیاده شدم.
اینجا چ خبره؟جنازه خشک شده و بی خون نگهبانا رو زمین ریخته بود، فقط اشاره کردن به نامجون وضع اضطراریه نیرو هارو خبر کنه.
همون طور شوکه به سمت داخل عمارت میرفتم، انگار نمیخواسم تو برم، نمیخواسم بفهمم چه خبره و چی شده...
یونگی از داخل با عصبانیت و وحشت و ابهت اومد بیرون.
کی وقت کرده بود بره تو؟
با داد گفت: جونگ کوک نییییییس، تهیونگ نیس
با ترس نگاهش کردم و دویدم سمت اتاقم که صداشواز پشت شنیدم: به خاطر لباس فاکیت بوی ومپایر حس کردن از اتاقتو جیمین هم سالم و سلامت خوابه.
رفتم پیش جیمین بغلش کردم، بوش کردم، لبخندمو نمیتونستم کنترل کنمبا بد اخلاقی گفت:کجابودی؟
با تاسف گفتم: جیمینی ببخشید، اما وضع خرابه، حمله کردن اینجا و تقریبا یه حمام خون درست کردن و اینکه...
با ترس گفت: و اینکه چی؟؟حرف بزن و چی؟
جی هوپ محکم به در کوبید و گفت: پاشو بریم دیرهههه الان وقت لاس زدن نیس
جیمین دستمو کشید و فریاد زد : و اینکه چی کوکییی؟؟
اروم گفتم: و اینکه تهیونگ رو بردن.
رعشه ای که تو تنش افتاد و دیدم و نتونستم کاری کنم.
گفتم: من باید برم دنبالش
اونم پاشد باهام بیاد.
+تو کجا؟ خطر داره اینجا جات امنه چون دیگه اینجا نمیان، نیرو های محافظ خوناشام برات میزارم.
- کوکی ویمین میدونی یعنی چی؟ یعنی باهم بودن منو سولمیتم هر وقتی ، تو هر شرایطی.پس منم میام.
ناچارا قبول کردم، رفتم پایین سوار پورشم
شدم تا جیمین بیاد.یونگی و نامجون و یه سری از نیرو ها رفته بودن و جی هوپ منتظر من بود.
اومد سمتمو گفت: اونا رفتن پیش دشمن اذیتت دختری که خواستگاریشو رد کردی یعنی لیسای آشغال
مام میریم سمت شرق مخالفای حکومتت ، ببینیم کار کیه.ساحره ها هم دارن میان عمارت تا بتونن تصویر چند ساعت قبولو دوره کنند.
جیمین بالاخره با اون تیپ فاکیش سوار شد.
▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎
تهیونگی مواظب خودت باش🥺
VOCÊ ESTÁ LENDO
bailemos
Vampiro▪︎▪︎|بایلموس|▪︎▪︎ 💙برای جدا شدن از تنهاییم مینویسم.💙 🧛♂️🐈🧛♂️🐈🧛♂️ 💫خلاصه: کتبوی کیوت ما جیمین شی خیلی اتفاقی سر راه ومپایر خطرناکی به نام جئون جونگ کوک قرار میگیره... Be careful jimin ssi... 💫 کاپل: کوکمین، یونته، نامجین 💫ژانر: کتبوی...