𝐀 𝐰𝐨𝐫𝐥𝐝 𝐰𝐢𝐭𝐡𝐨𝐮𝐭 𝐡𝐢𝐦

158 33 11
                                    



جسمش توی اون رستوران کوفتی بود ولی ذهنش جاهای دیگه سیر میکرد. صدای خنده هایی که از اطراف به گوشش می رسید گنگ و آزار دهنده بود
و مثل گلوله تو مغزش فرو میرفت.. نمی تونست
این جو رو تحمل کنه!

غذا هایی که دوستاش براش سفارش داده بودن جلوش دست نخورده مونده بود.. به غیر از یه لیوان آب که واسه پایین دادن بغضش خورده بود؛ چیزی از گلوش پایین نمی رفت..

صندلی خالیه کنارش، جای خالی یه نفرو فریاد میزد.. تمام مدت به صندلی خالی نگاه میکرد و به جوک های مسخره دوستاش لبخند میزد..
تحمل کردن اون فضا از درد نبودنش سختتر نباشه؛ آسون تر نبود!

از پشت میز بلند شد و بدون توجه به صدا زدن های سوهو و سهون از اون فضا خارج شد..
فقط می خواست حالا که دنیا تنهایی رو براش رقم زده؛ اونم به دنیا کمک کنه..

خوب می دونست که همه این برنامه ها و بیرون رفتن ها برای اینه که دوستاش میخوان حالش رو عوض کنن.. دوستاش میخوان بعد از اون اتفاق دوباره سرپا شه و به زندگیش ادامه بده!

ولی..
ولی جای نبودنش روی قلبش سوراخ شده بود.. تیر
می کشید.. و این چیزی نبود که یه ماهه بشه فراموشش کرد!

از فضای سر بسته اون رستوران بیرون اومد و سرشو بالا گرفت.. آسمون هم عین چانیول غم گرفته بود و
نم نم می بارید و  قطرات ریز و درشت بارون به بدن خسته ش و صورت مغموش برخورد میکرد..

کم کم لباساش خیس میشد و یادآور خاطره هایی میشد که چانیول روی قلبش حک کرده بود..
لبخند تلخی زد و زیر لب زمزمه کرد..

_ هیون عاشق این بود زیر بارون خیس بشه

زیر بارون قدم میزد و هر از گاهی آهی می کشید.. تموم روز ها و شب هایی که با هیونش سپری کرده بود قرار نبود دوباره تکرار شه.. قرار نبود یبار دیگه هیونش اسمشو با صدای ملودی مانندش زمزمه کنه..

فقط توی خیابونایی که گلوله هایی از جنس خاطره به ذهنش هجوم می آورد قدم میزد..
تنها...
تنها ترین دنیا شده بود...

_ قرارمون این نبود هیونم.. قرارمون نبود ما بودن مون بشه من! قرار نبود یه روز با بوسه خداحافظی بری و بوسه خوش آمد گوییتو پس نگیری! قرارمون این نبود..

مردمی که از کنارش رد می شدند با غم به قامت افتاده و صورت مغمومش نگاه می کردند و به زمزمه هایی از جنس دلتنگی و با چاشنی نم بارون گوش
می دادند..

ولی..
هیچ کدوم نمی دونستند که این پسر چه غم بزرگی رو تو قلبش تحمل میکنه و دم نمیزنه!
به همه اطمینان میداد که خوبه و مشکلی نداره.. لبخندای مصنوعی میزنه تا دوستاش رو نگران نکنه

𝐀 𝐰𝐨𝐫𝐥𝐝 𝐰𝐢𝐭𝐡𝐨𝐮𝐭 𝐡𝐢𝐦Where stories live. Discover now