...وارد کافه شدم همه جارو دود گرفته بود کف دستام عرق کرد ه بود با چشم دنبالش میگشتم شخصی به اسم میو
یه مردو دیدم که به طرفم میومد با هر قدم که بهم نزدیک تر میشد ضربان قلبم تند میزد انگار که روحم داشت از تنم خارج میشد
کنارم اومد و اروم گفت گالف تویی؟ بله خودم هستم
دنبالم بیا
دنبالش راه افتادم به پله هایی رسیدیم یه جور وهم انگیز بود باید میرفتم پایین اینجا اخر خط بود اگه میرفتم برگشتنم با خودم نبود ولی این تصمیم نهایی که گرفته بودم و باید انجامش میدادم سخته انتخاب بین حس های درونیت و جسمیت
هوی کجایی پسر با توعم
ببخشید حواسم پرت شد
میگم اقا پایین منتظرته
باشه ممنون
قدم اول و گذاشتم ترس کل وجودمو گرفت
قدم دوم...
قدم سوم...
به اخرین پله رسیدم
وارد شدم چشمم هیچ جایی رو نمیدید فقط صدای موزیک تند بود که ترس و بهم القا میکرد یه عطر تلخ با بوی سیگار و فضای تاریک و قرمز قاطی شده بود
چشمم رو چرخوندم زوم شدم رو چشمایی که تو تاریکی اتاق میدرخشید
YOU ARE READING
Fire Victim (COMPLETED) 🔥
Actionوقتی که به خاطر یه اشتباه به زور برده ی کسی که نمیشناسی بشی با تمام بی رحمی هاش عاشقش بشی ولی دیگه نمیتونی از این سرنوشت فرار کنی قربانی آتش یا برده ی عشق؟؟