(جیمین)
÷جیم بیا بریم
با صدای یونگی از فکر درومدم و دنبالش راه افتادم
سوار ماشین شدیم
÷جیم کمربندتو ببند خطرناکه
لبخندی به یونگی ای که نگرانم بود زدم و همونطور که گفت کمربندمو بستم
ماشین راه افتاد و سرمو به شیشه تکیه دادم و داشتم به ادم ها و ساختمونا نگاه میکردم
به ادم هایی که هرکدومشون سختی های خودشونو کشیدن
نگاهی به یونگی کردم
+یونگی تو چرا همیشه کناره منی؟چرا مراقبمی و نگرانمی؟من که برات منفعتی ندارم
یونگی یه لحظه نگام کرد و بعد دوباره به روبروش نگاه کرد تا تصادف نکنیم
×واقعا میخوای بدونی؟
+اوهوم
سرعته ماشینو بیشتر کرد
×پس فقط منتظر بشین میخوام یجاییو نشونت بدم
باشه ای اروم گفتمو دوباره به بیرون نگاه کردم
بعد از چند دقیقه ماشین جلوی یه ساختمون سفید و قدیمی ایستاد حیاطه ساختمون خیلی دلگیر بود
نگاهه ساختمون کردم و بعدش با چهره ای سوالی نگاهه یونگی کردم
یونگی که قیافمو دید لبخندی زد
×میدونی اینجا کجاس؟
+نه از کجا باید بدونم
×اینجا یه تیمارستانه ولی نه یه تیمارستان معمولی بلکه اینجا تیمارستانیه که ادمایی که عاشق شدنو از عشق زیادشون دیوونه شدن میان اینجا
اونا هرروز و هرروز به فکره اینکه یروزی عشقشون بیاد دنبالشون تو این اتاقا لبه پنجره های قدیمی و پوسیده منتظر میمونن
خیلیاشون حتی یه کلمه هم صحبت نمیکنن
خلیاشون دادو فریاد میکشن
خیلیاشون گریه میکنن
و خیلیاشونم فقط یه گوشه میشینن و زانوهاشونو بغل میکنن
ولی سرنوشته همشون یچیزه اونا هیچ وقت به عشقشون نمیرسن
هیچی از حرفاش نمیفهمیدم شایدم میفهمیدم ولی نمیخواستم قبولش کنم
+منظورت چیه یونگی
یونگی به روبروش نگاه کرد
×میدونی جیمین منم یه دیوونم،دیوونه عشقی که نسبت به تو دارم
یادته تو بیمارستان بوسیدمت؟و بعدش گفتم فقط از رو شوک بهوش اومدنت بود؟
خب راستشو بخوای تنها دلیل بوسه یه من عشقی بود که نسبت به تو دارم
جیمین چه بخوای چه نخوای من دیوونه وار دوست دارم
نه نه جیمین دوست ندارم من فقط عاشقتم
من عاشقانه برات جون میدم و عاشقانه هرکاری تو بگی میکنم فقط ترکم نکن
نزدیکم شد و چند میلی متری صورتم مکث کرد
نفسه عمیقی کشیدم همچی داشت پشت سره هم اتفاق میوفتاد و این منو گیج میکرد
÷فقط بهم یه فرصت بده میتونی اینکارو برام بکنی؟
و بدونه اینکه جوابی از جیمین بگیره رفت جلوعو لباشو بوسید
جیمین که چشاش چاهارتا شده بود فقط چشاشو بست
شاید این یه شروعه دوباره باشه شاید باید یه شانس باید بده بهش
پس فقط با پسره روبه روش همراهی کرد و
اون دو اروم همو بوسیدن...بح بح میبینیم که یونمین داریم اینجا
ولی کاپ اصلی یونمین نیست کوکمینه پس کوکمین شیپرا نگران نباشین جلوتر میبینیم که چه اتفاقاتی میوفته
لاو یو
وویت و نظر یادتون نره لاولیا❤💙💜
YOU ARE READING
Lost memories
Romance"هیچ وقت امشبو فراموش نکن " "عاشقانه برات جون میدم" "حالا من شدم عروسکی که انسان های دورو ورش با دیدن اون به اینکه انسانن افتخار میکنن" "چرا وقتی رفتی که من بیشتر از همیشه بهت نیاز داشتم" وقتی ما میمیریم تنها چیزی که ازمون میمونه خاطراتمونه....