3

2K 208 39
                                    

Jungkook

با شنیدن صدایه جیغ ریزی سمت عمارت چرخیدم خودمو سریع به داخل رسوندم با دیدن فردی سیاه پوش که چاقو روی گردن ا/ت  گذاشته بود اخمی کردم:بهتر چاقوتو بندازی و فکر اسیب زدن بهش رو از سرت بیرون کنی

 پوزخندی زد و چاقو رو بیشتر فشار داد که باعث شد ذره ای از پوست گردنش ببره و ازش خون بیاد

 نگاهی به صورتش انداختم ولی کامل خشکش زده بود

 سریع اسلحه ام رو از پشت کمرم در اوردم و سمتش گرفتم:ولش کن

با ورود نگهبان ها به داخل عمارت هول شد و سریع ا/ت پرت کرد سمتم.

تا گرفتمش دوتا شونه هاشو تکون دادم:ا/ت هیی اوه ا/ت حالت خوبه؟

انگار از هپروت در امد وسری تکون داد با دیدن دنیل بهش سپردمش.

Y/N

توی اینه نگاهی به زخم کوچیکی که روی گردنم افتاده کردم و اهی کشیدم
'حالتون خوبه؟  '

سری به نشونه اره تکون دادم که
در اتاق باز شد ،جونگ کوک به در تکیه کرد:کانگ دنیل میتونی بری دیگه

دنیل تعظیمی کردو از اتاق بیرون رفت.

-اون فردو میشناختی؟

+نه

-قبلا این اتفاق واست نیفتاده؟

سر تخت نشستم بهش بگم یا نه :نه اولین بار بود

هنوز بهش اعتماد ندارم

سری تکون داد :استراحت کن و نگران نباش دورتادور عمارت پر از نگهبانه

و در رو بست
بدون اینکه لباسمو عوض کنم دراز کشیدم شب طولانی بود خیلی خستم
و پلکام رو بستم.

از پشت شیشه نگاهی به فرد روی تخت انداختم و اهی کشیدم
دروغه اگه بگم هنوز بعد 10 سال امیدوارم ی روز بیام ببینم بیدار شده

-وضعیتش تغییر نکرده ا/ت 10 سال گذشته نمیخوای بیخیال بشی؟
+نه بیخیال نمیشم اون بیدار میشه باید بشه، جیمینا میدونی که من توی دنیا فقط به چهار نفر اعتماد دارم که یکیشم تویی از برادرم خوب مواظبت کن باشه ؟

-نگران نباش ولی تو خوبی؟

+چرا نباشم؟

-توی اخبار پر شده از ورود فرد ناشناس به عمارت جئون

به بادیگاردا اشاره کردم:اره خوبم میبینی که واسم کلی بادیگارد گذاشته.

تا توی ماشین نشستم دنیل گوشی رو دستم داد:
'اخبار رو شنیدم به کسی مشکوکی؟

+اون همونی بود که 10 سال پیش شبی که تصادف اتفاق افتاد وارد عمارتمون شده

'مطمعنی؟ '

Contract|JJK(COMPLETED) Where stories live. Discover now