Jungkook
با شنیدن صدایه جیغ ریزی سمت عمارت چرخیدم خودمو سریع به داخل رسوندم با دیدن فردی سیاه پوش که چاقو روی گردن ا/ت گذاشته بود اخمی کردم:بهتر چاقوتو بندازی و فکر اسیب زدن بهش رو از سرت بیرون کنی
پوزخندی زد و چاقو رو بیشتر فشار داد که باعث شد ذره ای از پوست گردنش ببره و ازش خون بیاد
نگاهی به صورتش انداختم ولی کامل خشکش زده بود
سریع اسلحه ام رو از پشت کمرم در اوردم و سمتش گرفتم:ولش کن
با ورود نگهبان ها به داخل عمارت هول شد و سریع ا/ت پرت کرد سمتم.
تا گرفتمش دوتا شونه هاشو تکون دادم:ا/ت هیی اوه ا/ت حالت خوبه؟
انگار از هپروت در امد وسری تکون داد با دیدن دنیل بهش سپردمش.
Y/N
توی اینه نگاهی به زخم کوچیکی که روی گردنم افتاده کردم و اهی کشیدم
'حالتون خوبه؟ 'سری به نشونه اره تکون دادم که
در اتاق باز شد ،جونگ کوک به در تکیه کرد:کانگ دنیل میتونی بری دیگهدنیل تعظیمی کردو از اتاق بیرون رفت.
-اون فردو میشناختی؟
+نه
-قبلا این اتفاق واست نیفتاده؟
سر تخت نشستم بهش بگم یا نه :نه اولین بار بود
هنوز بهش اعتماد ندارم
سری تکون داد :استراحت کن و نگران نباش دورتادور عمارت پر از نگهبانه
و در رو بست
بدون اینکه لباسمو عوض کنم دراز کشیدم شب طولانی بود خیلی خستم
و پلکام رو بستم.از پشت شیشه نگاهی به فرد روی تخت انداختم و اهی کشیدم
دروغه اگه بگم هنوز بعد 10 سال امیدوارم ی روز بیام ببینم بیدار شده-وضعیتش تغییر نکرده ا/ت 10 سال گذشته نمیخوای بیخیال بشی؟
+نه بیخیال نمیشم اون بیدار میشه باید بشه، جیمینا میدونی که من توی دنیا فقط به چهار نفر اعتماد دارم که یکیشم تویی از برادرم خوب مواظبت کن باشه ؟-نگران نباش ولی تو خوبی؟
+چرا نباشم؟
-توی اخبار پر شده از ورود فرد ناشناس به عمارت جئون
به بادیگاردا اشاره کردم:اره خوبم میبینی که واسم کلی بادیگارد گذاشته.
تا توی ماشین نشستم دنیل گوشی رو دستم داد:
'اخبار رو شنیدم به کسی مشکوکی؟+اون همونی بود که 10 سال پیش شبی که تصادف اتفاق افتاد وارد عمارتمون شده
'مطمعنی؟ '
YOU ARE READING
Contract|JJK(COMPLETED)
Fanfictionبدبختی تو از اونجایی شروع شد که برای نجات شرکتت و برادرت پایین اون قرارداد جهنمی رو امضا کردی و وارد جهنم اختصاصی جئون شدی از کجا میدونستی قراره اون پسر کابوس زنده ای توی زندگیت باشه. ___________________________________ سر تیتر خبر ازدواج تاریخی ر...