حتی نگهبانها هم نتوانستند جلوی ارباب مرگ را بگیرند که آنطور با قدمهای محکم پیش نرود. قبل از اینکه پیشکار، ورود ارباب مرگ را به امپراطور اعلام کند، او با لگد دروازۀ تالار را باز کرد. پیشکار قدمی به عقب برداشت و گفتگوی امپراطور و فرشتۀ پیامرسان از ورود ناگهانی ارباب مرگ متوقف شد. امپراطور به حرکت ادامه داد و سه پلهای که به صندلی شاهانه ارباب مرگ میرسید را طی کرد. روبهرو و نزدیک به امپراطور ایستاد و شمشیرش را بیرون کشید. با بیرون کشیده شدن شمشیر اریک، تمامی فرشتههای محافظ، گارد گرفتن و شمشیرشان را بیرون کشیدند. امپراطور از جایش حتی ذرهای جم نخورد. ارباب مرگ شمشیر را دقیقا کنار گردن امپراطور دنیای زیرین گذاشته بود. به سردی گفت: «یا همین الان میگی چه نقشهای توی سر تو و اون فرشته هاته یا اول سر تو رو میزنم، بعدم سر اون ویلیام حرومزاده!»
فرشتۀ پیامرسان وحشت زده سعی کرد نزدیک اریک شود.
- چهطور جرئت میکنی روی امپراطور...با بالا آمادن دست ریچارد، توماس سریعا ساکت شد. امپراطور لبخند گرمی به فرشتههای نگرانش زد و گفت: «لطفا ما رو تنها بذارین، باید با اریک تنهایی صحبت کنم.»
- ولی سرورم...
ریچارد با نگاه خورشیدیاش رشته کلام فرشتۀ پیامرسان را پاره کرد. به نشانۀ احترام تعظیم کرد و گفت: «هرچی امپراطور میفرمایند.» سپس به باقی فرشتهها اشاره کرد تا دنبالش بروند.
وقتی تالار خالی شد، ارباب مرگ هم شمشیر را غلاف کرد.
-بهم بگو، چرا اون انسانه رو میخوای؟!امپراطور از روی صندلی شاهانهاش برخاست و مقابل اریک ایستاد. با خونگرمی یهراست گفت: «چون اون تهدیدی برای جایگاه منه.»
ارباب مرگ هیچ عکسالعملی نشان نداد و فقط با تیلههای یخزدهاش به ریچارد خیره بود. امپراطور حرفی را زده بود که خیلی وقت پیش میدانست. امپراطور دنیای زیرین از خونسردی ارباب مرگ جا نخورد، بلکه لبخندش را پررنگتر کرد.
- ویلیام بهم گفت. اون تناسخ پیدا کرده. از نظر جسمی کاملا شبیه انسانهاست؛ ولی از نظر روحی...اریک چشمهایش را در حدقه چرخاند و گفت: «پس برای همین میخواستی روحشم بکشی. حالام که فهمیدی دوباره ممکنه متولد بشه، تصمیم گرفتی روحشو همراه با بدنش زندانی کنی.» همانطور به کرسیتالهای روی ستونها نگاه میکرد ادامه داد: «ولی ویلیام چرا میخواد از کسی محافظت کنه که تهدیدی برای اربابشه؟ اون انسان تناسخ یافتۀ کدوم خریه؟ اگه برات تهدیده، پس حتما توی زندگی قبلیش امپراطور دنیای زیرین بوده.»
ریچارد به آرامی سرتکان داد و الماسهای آویزان شده از تاجش، با برخورد بههم جرینگجرینگ صدا دادند.
-تو باهوشی اریک. تقریبا همه رو درست حدس زدی. اون آدم پتانسیل جانشین شدن داره. به عبارت دیگه، برای توهم خطر بزرگیه. فکر میکنی با اون همه بلایی که سرش آوردی، اگه امپراطور بشه، تو رو میبخشه؟
YOU ARE READING
Lord of Death
Horrorنام: lord of death (ارباب مرگ) ژانر: گی - ارباب بردهای - خشن - درام(غمگین) - تخیلی فانتزی - رومنس - عاشقانه خلاصه: "پارک جینیونگ" وقتی میمیره با ارباب مرگ، "اریک" مواجه میشه. جینیونگ به خاطر خواهر مریضش مجبوره زنده بمونه و به کمک فرشته نگهبان "و...