تنها واژه "حموم" کافی بود تا تن و بدن جینیونگ از زیر پتو بلرزد. هیچ عکسالعملی نشان نداد تا شاید ارباب مرگ بیخیالش شود. اریک با بدخلقی پتو را از روی بدن برهنهاش کشید و گفت: «مگه با تو نیستم؟ حتما باید زور بالای سرت باشه؟!»
جینیونگ با مردمکهای لرزانش به اریک خیره شد و با بغض شکنندهاش گفت: «لطفا...من تازه حالم خوب شده. التماس میکنم ایندفعه رو بیخیالم شو.»
نگاه ارباب مرگ به قلادۀ دور گردن جینیونگ افتاد. فراموش کرده بود که امروز صبح خودش او را به تخت بست تا تنبیهش کند. بیتوجه به حرف آدمیزاد، توی جیبش دنبال کلید گشت.
یونگ با دیدن کلید کوچکی که در دست ارباب مرگ بود عقبگرد کرد و با صدای لرزانی گفت: «من نمیخوام بیام حموم...خواهش میکنم.»
طول زنجیر آنقدری بود که جینیونگ نمیتوانست تا لبهٔ تخت بیشتر عقب برود، درواقع خیلی کوتاه.
ارباب مرگ با کلید، زنجیر را از دور حلقۀ پشت قلاده باز کرد، سپس بازوی آدمیزاد را از روی تخت بیرون کشید. پارک جینیونگ با وحشت مجبور شد دنبال ارباب مرگ برود ولی سعی داشت برای فرار کردن راهی دست و پا کند. در مغز ترسیدۀ او هیچ راه حلی نبود!
-خواهش میکنم...من هرچقدر بخوای برات ساک میزنم پس لطفا نریم...جینیونگ کمکم داشت گریهاش میگرفت. عمرا ارباب مرگ ساک زدنهای بیتجربهاش را به حمام مشترک ترجیح میداد. در حقیقت حمام رفتن نشانهای از شکنجۀ جدید بود! اولینبار ارباب مرگ به او تعارض کرد، دومینبار وجودش را پر از آب کرد و سومینبار یک بات پلاگ بزرگ را درونش قرار داد!
با پدید آمدن خاطرات گذشته، اشک هایش سرازیر شد. واقعا هیچ راه فراری نبود؟
ارباب مرگ در سرویس بهداشتی را باز کرد و جینیونگ را به داخل هل داد. او تلوتلو خورد و با بدن برهنهاش وسط حمام ایستاد، حتی سعی نکرد لرزش بدنش را پنهان کند.
ارباب مرگ بیتوجه به واکنشهای احمقانهٔ آدمیزاد، پیراهن خودش را درآورد و روی چوب لباسی انداخت. به محض اینکه دستش سمت شلوارش رفت، جینیونگ تقریبا داد زد: «دستشویی!»
ارباب مرگ با ابروهای بالا پریده سرش را سمت آدمیزاد وحشتزده چرخاند. جینیونگ با لکنت ادامه داد: «من از صبح دستشویی نرفتم. بذار قبلش برم.»
کاملا واضح بود که این تنها راه فرار فعلی برای آدمیزاد است. تنها راه احمقانه!
ارباب مرگ پوزخندی زد و شلوارش هم در آورد. یونگ با وحشت پنهاننشدنی گفت: «گفتم من باید برم دستشویی...پس میشه...»
دیک بزرگ ارباب مرگ حتی از زیر باکسرش هم جینیونگ را میترساند. نگاهش را از آن پایین گرفت و به چشمان یخبندان او خیره شد.
-میشه یه لحظه بری بیرون تا من...
ESTÁS LEYENDO
Lord of Death
Terrorنام: lord of death (ارباب مرگ) ژانر: گی - ارباب بردهای - خشن - درام(غمگین) - تخیلی فانتزی - رومنس - عاشقانه خلاصه: "پارک جینیونگ" وقتی میمیره با ارباب مرگ، "اریک" مواجه میشه. جینیونگ به خاطر خواهر مریضش مجبوره زنده بمونه و به کمک فرشته نگهبان "و...