"Yelling at the sky, Screaming at the world."
"داد زدن به سمت آسمون، فریاد کشیدن رو به دنیا."
چرا رفتی؟
چرا تو؟
چرا اینکار رو با من کردی؟
سؤال های هر ثانیه از هر ساعتمه.
عصبانیم.
عصبانیم از تو.
عصبانی از دوستام.
حتی از جیمین هم بینهایت عصبانی و ناراحتم.
من هیچوقت از جیمین انقدر عصبانی نمیشدم.
از خانوادم عصبانیم.
ایون جین و جِیونگ گیو سعی دارن کمک کنن.
ولی نمیتونن.
اونا نمیتونن دردی که دارم رو از بین ببرن.
از مادر و پدرم عصبانیم.
مامانم غذا های مورد علاقمو درست میکنه.
ولی قرار نیست بخورم.
پدرم سعی میکنه باهام حرف بزنه.
ولی کلمه ای نمیگم.
از دنیا عصبانیم.
پس رفتم بیرون.
و فریاد کشیدم.
رو به اسمون فریاد کشیدم،
رو به تو.
YOU ARE READING
Dancing with your ghost | Translated
Fanfiction"عزیزم، چرا باید میرفتی؟ من هنوزم مال توئم ." برگرفته شده از اهنگ 'dancing with your ghost -by sasha sloan' Vkook/Kookv ~author: indecisivemultistan