چشماش و با سردرد باز کرد
نیمه شب و این و میشد از ساعت رو دیوار فهمیدتو اتاق خودش بود و همین نشون میداد اتفاق بدی تو مستیش نیوفتاده
کم کم داشت همه چی و به یاد می آورد
با دیدن جای خالی ته اخم کرد و زیر لب گفت: چرا رفتهاز رو تخت بلند شد و یکم کش و قوس اومد صدای زنگ گوشیش اعصابش و خورد مرد اما وقتی دید تهیونگه با لبخند جواب داد: جانم
ته با صدای آرومی که به زور شنیده میشد گفت: جونگ کوکی
جونگ کوک اخم غلیظی کرد و گفت: چی شده تهیونگی
ته با صدای لرزونی گفت: ی..یکی داره بیرون خونه میچرخه کوکی ..... چند ساعته
جونگ کوک یاد اون مرد عجیب افتاد و گفت: تهیونگا برو تو دستشویی و در و قفل کن من خودم و میرسونم
ته بزاقش و قورت داد و گفت: ج...جیمین لطفاً به یونگی شی بگو بره پیشش .... خواهش میکنم کوکی میترسم برن سراغش
جونگ کوک با صدای آرومی گفت: بهش میگم نگران نباش لاو تو برو تا من آماده شم بیام
ته باشه ای گفت و تلفن و قطع کرد
جونگ کوک شماره یونگی و گرفت و گوشی و رو اسپیکر گذاشت لباسش و در آورد و وقتی یونگی جواب داد گفت: یونگی هیونگ هیوی نپرس اما ته و جیمین تو خطرن یه آدم عجیب دنبالشونه میخوام خودت و به جیمین برسونی منم دارم میرم پیش تهیونگی بدون اینکه چیزی بگه گوشی و قطع کرد
تازه از سرکار اومده بود و میخواست یکم استراحت کنه اما با شنیده این حرف خواب از سرش پریده بودسوییچ و برداشت و از خونه بیرون رفت تو آسانسور به جیمین زنگ زد
_ بله یونگی شییونگی با استرس گفت: جیمینی جونگ کوک بهم زنگ زد و گفت یه نفر دنبال تو و برادرته بهم بگو کجایی دارم میام اونجا
_ شت ..... یونگی شی من الان تو شرکتم اینجا پر از نگهبانه نیاز نیست خودت و تو دردسر بندازی
یونگی با صدای بلندی گفت: کسی از تو نظر خواست ؟؟؟ من تا نیم ساعت دیگه اونجام
تلفن و با عصبانیت قطع کرد و خودش و به ماشینش رسوند
جیمین بعد از شنیدن حرفای یونگی به خودش لرزید
لحن عصبانیش هم قشنگ بود هم ترسناکجیمین تو سالن رقص دراز کشیده بود چند دقیقه ای میشد که همه رفته بودن اما اون همچنان داشت می رقصید تا اینکه دیگه پاهاش اجازه نداده بودن
تمام فکرش درگیر یونگی بود
نمیدونست چرا ولی به اون مردی که میدونست ممکنه بیاد و بکشتش فکر هم نمیکرد
اما یونگی .... پسری که با اون نگاه های مهربونش از ذهنش بیرون نمیرفت
YOU ARE READING
Kookv Do Me(F#ck Me) [ Completed ]
Fanfictionمن و بکن🍸 این فیک بیشترش اسماته زوج ها: کوکوی یونمین جیمین:بیا حرف بزن یه اسکورت خوب پیدا کردم ته گوشی گرفت و گفت:س..سلام _ بفرمایید؟ ته:امم.... من برای چیزه... شما.... آقای.... _بله من اسکورتم و جئون جونگ کوک هستم اسکورت: کسی که پول میگیره تا با...