Don't play : Halsey
با بردن دستش به سمت سوختگی کنار شکم مرد اون رو لمس کرد و اخمی کرد
÷این برای چیه ؟؟
مرد اخمی کرد و به نقطه ی نا معلومی خیره شد
% 10 سال پیش اتفاق افتاد ! عروسک فکر کنم سوال پرسیدن برای امروز......
با خیره شدن داخل چشم های کنجکاو جین
لبخندی زد و به لب هاش خیره شد% کافیه !
جین ابرویی بالا انداخت و از مرد فاصله گرفت
÷ کافیه ؟
تکخندی و دستش هاش رو جلوی قفسه ی سینش گره زد
÷ این سوال ها زمانی تموم می شه که...
با نزدیک کردن لبش به گوش مرد نیشخندی زد و خودش رو بالا تر کشید
÷ من بخوام !
با دور شدن از مرد به میز تکیه داد و نگاهی به سوختگی انداخت
÷ آتش سوزی که رخ داد کار تو بود ؟؟
با پرسیدن اون سوال و دیدن اخم های مرد ابرویی بالا انداخت و پوفی کرد
÷ پس بیا بریم سراغ خانوادت !
با باز شدن اخم های مرد تکخندی کرد و با گذاشتن دستش روی قفسه ی سینش با فشاری اون رو روی صندلیش نشوند
÷ دلیل این زخم ها ؟؟ چرا باید می زدنت ؟؟
مرد با جفت کردن پاهاش به رونش اشاره کرد و نیشخندی زد
÷ واقعا ؟
جین با ابروی بالا رفته گفت و با در اوردن روپوش سفیدش روی پاهای مرد نشست
% وقتی یه بچه ی به سرپرست گرفته شده باشی عروسک قرار نیست باهات مثل یه شاهزاده رفتار کنن ! ولی انقدر احمق بودم که بهشون لقب پدر و مادر داده بودم ! پدری که زنش رو به مردای دیگه می فروخت ، تو کار مواد بود و مادری که......
با بالا تر کشیدن پاهاش جین رو بیشتر به خودش نزدیک کرد و به چشم هاش خیره شد
% لذت می برد از درد کشیدن لذت می برد عروسک من برای دیدن اون صحنه ها خیلی کوچیک بودم و اونا می خواستن یه هیولا ازم بسازن هیولایی که دیگران رو براشون نابود کنه مواد هاشون رو پخش کنه و براشون آدم بکشه !
جین لب پایینش رو به دندون گرفت و تار موهای بلوند روی چشم های مرد رو کنار داد
÷ این زخم ها بخاطر این بود که بهشون گوش نمی دادی ؟؟
مرد سرش رو به نشونه ی نه تکون داد و تکخندی کرد
% بعضی هاشون ولی بقیه.....
جین با دیدن سکوت مرد و سرش که به سمت پایین خم شده دستش رو زیر چونش برد و سرش رو بالا اورد
YOU ARE READING
game !
Fanfictionبا ابروی بالا رفته به مرد که چاقو رو روی گلوی کوک گذاشته بود خیره شد و قهقه ای سر داد = پس تو فکر من تو دام تو گیر افتادم ؟؟ اشک فیک کنار چشمش رو پاک کرد و موهای بلندش رو بالا داد = کاملا اشتباه می کنی من تو این بازی نه برندم و نه بازنده ! بلکه من...