ep 13

6.5K 1K 288
                                    

یونگی تدارکات زیادی آماده کرده بود و منتظر مهمونش بود
جیمین که گوشه خونش نشسته بود داشت با دقت همه چیز و نگاه میکرد
از اون تماس دیشب به بعد یونگی بهش نگفته بود که اون آدمی که داره امروز میاد کیه و چه نسبتی باهاش داره و این جیمین پ حساس کرده بود

یونگی موهاش یه بار دیگه مرتب کرد و در خونه همون لحظه به صدا در اومد

یونگی به سمت در رفت و بازش کرد

جیمین با دیدن پسر بزاقش و قورت داد چرا همچین پسر خوشگلی باید مهمون یونگی میشد

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

جیمین با دیدن پسر بزاقش و قورت داد
چرا همچین پسر خوشگلی باید مهمون یونگی میشد

یونگی پسر و بغل کرد و گفت: خوش اومدی
پسر خندید و و چشمش به جیمبن افتاد که با به لباس راحتی اما چهره آرایش کرده ای رو مبل نشسته بود گفت: مرسی هیونگ اوووو یه ایدل هیونگ دوست پسرته هیونگ خیلی خوش شانسی

یونگی خنده آرومی کرد و گفت: نه برادر دوست پسر جونگ کوکه

پسر لبخندی رو به جیمین زد و گفت: سلام من دوست یونگی ام

جیمین لبخندی زد و گفت: خ..خوشبختم

نمیدونست باید خوشحال باشه یا نه
چون متنفر بود که یونگی همچین مهمون خوشگلی داشته باشه

پسر رو به یونگی گفت: من میرم وسایلم و بذارم تو اتاقت هیونگ

یونگی تایید کرد و پرسید: چی میخوری برات بیارم

مین سوک که به اتاق رسیده بود گفت: یه لیوان از اون شیر کاکائو هایی که همیشه درست میکردی

یونگی لبخندی زد و گفت: باشه حموم هم تو همون اتاقه

جیمین که حس یه نفر اضافی و داشت از روی مبل بلند شد یونگی شیر و از تو یخچال در آورد و گفت: جیمینی شیر کاکائو می‌خوای؟؟؟

جیمین دچار احساسات عجیبی بود
از جیمینی گفتن یونگی خوشش اومده بود و از بودن تو خونه ای که مین سوک توش بود حس بدی داشت

یونگی که دید جیمین جوابش و نمیده به سمتش رفت و دوشش و گرفت و گفت: جیمینا حالت خوبه ؟؟؟؟

جیمین تایید کرد و گفت: آره فقط میخوام .....

مین سوک که لباس گشاد روشنی پوشیده بود یه سمت جیمین دویید و گفت: جیمین شی میشه با هم حرف بزنیم؟ منم یه کار آموز برای خوانندگی ام دوست دارم از تجربیات شما بدونم

Kookv Do Me(F#ck Me) [ Completed ]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang