تهیونگ:اینجا چی میخوای جئون ؟
برخورد کوچیک کفه کفشش با زمین باعث تولید صدای عجیبی شد
جئون:از دیدنم خوشحال نشدی کیم تهیونگ؟
..ولی فکر کنم این کوچولو خوشحال شده.."کوچولو؟"
تهیونگ به طرف جین برگشت و متوجهنگاه مشتاقش به جئون شد
جئون:ندیده بودمش تاحالا اینجا..
"فاک ..این چه کوفتیه..."
تهیونگ:اومده برای کار اموزی...
"هرکوفتی که هست..کوفت خوبیه.."
جونگکوک با قدم های بلند به طرف جین رفت و به سر تا پاش نگاه کرد
جئون:تازه کاری؟کیمعرفیت کرده؟
تهیونگ:اینجا استدیو منه جئون...
جونگکوک نگاه دیگه ای به جین ک روی یکی از راحتی ها نشسته بود انداخت و روی کاناپه روبه روییش نشست
جئون:ولی تو کاراموز تازه کار قبول نمیکنی
به طرفجینبرگشت و بهش لبخند زدجئون:وقتتو اینجا هدر نده..این ادمچیزی جز خودشو نمیبینه..
"میدونم..از تو بهترمیدونم "
جونگکوک خنده ارومیکرد و سیگارش رو روی لباش گذاشت
جین:ممنونمیشم سیگارنکشید
جونگکوک سیگارو از گوشه لبش برداشت و نگاه عمیقی به جین انداخت
جین حسمیکرد اون نگاهش میتونه عضوهای داخلیه بدنش رو هم ببینه..
جئون:چرا؟
تهیونگ:فقط بزارش کنار جئون
جونگکوک با بی میلی نگاهی به تهیونگ کرد
جئون:واقعا باید اینکارو بکنم؟
تهیونگ:چرا اینجایی؟
جونگکوک لبخند گرمی نثار جین کرد
جئون:فقط بخاطر تو مرد جوون
"مرد جوون؟مگه پیرمرده که اینجوری صدام میکنه؟"
جین سر تکون داد
جئون:برای قراردادی ک با چندتا از شرکتها بستی باهات صحبت داشتم..با شرکت پدرم قرارداد بستی..کنسلش کن
تهیونگ اخماشو توی هم کشیدته:چرا؟
جونگکوک تکیه شو برداشت و جدی تو چشم تهیونگ زل زد
جئون:فقط حرفمو قبول کنتهیونگ خنده عصبی ای سرداد و نگاهشو اطراف اتاق چرخوند
تهیونگ:چی تو فکرته؟
جونگکوک خندید و شونه ای بالا انداخت
جئون:داشتم از اینجا رد میشدم و قراری ک با یه شرکت دارم بیست دقیقه دیگس گفتم وقتمو اینجا بگذرونم..و..
YOU ARE READING
F By Fame(taejin)
Fanfiction(این فیکشن برای شیپرهای غیرتی و افراطی... زیاد مناسب نیست) "شیفته شهرت" _ تنها چیزیه که الان میخوام +شهرت بیشتر؟ _لعنت بهش..نه:)))