your lips are just mine"2"{namjin}

734 46 4
                                    


نامجون≈میزاری عمیق ببوسمت؟

+بله لطفا‌‌‌..
سوکجین گفت و خمار به نامجون نگاه کرد..

نامجون لب هاشو روی لب های جین کوبید و آروم شروع کرد به میک زدن و به بازی گرفتن اون لب های قلوه ای و خوشمزه...

جین توی بوسه همراهی نمیکرد و فقط از بوسیدن نامجون لذت میبرد..

نامجون بوسه رو قطع کرد و کنار کشید..
جین با اخم به نامجون نگاه کرد...

_اونجوری نگام نکن...خب اخه تو همراهی نمیکنی...!!

+اصلا نخواستم...

جین داشت از توی بغل نامجون بلند میشد که نامجون دستشو گرفت و انداختش روی پای خودش و گفت: تو...جایی...نمیری..!!

اینو گفت و تیشرت سفید رنگ جین رو از تنش خارج کرد و نیپل سمت راستشو به دندون گرفت و شروع کرد به خوردنش...
مثل ی بچه ‌که از سینه مادرش تغذیه میکنه...!!

+نامجون آههه....باید ی چیزیو....بهت بگم...

_جونم بیبی...!!..

+من میتونم...باردار شم‌...باید از...کاندوم...استفاده کنی‌...

_ اوه..بیبی...چه بهتر...ی بچه ی کیوت میتونم ازت داشته باشم...

+نامجون...الان...وقتش نیس...لطفا از کاندوم استفاده کن...

_نمیریزم داخلت...

+لطفااا...

_ خیله خب باشه...
نامجون بلند شد و سوکجین رو براید استایل بغل کرد و به سمت طبقه ی بالا که اتاق خواب بود رفت..

از کنار اتاق مادر سوکجین رد شدن و مطمئن شدن که مادرش خواب بوده باشه...

نامجون وارد اتاق شد و سوکجین رو انداخت رو تخت...
_کاندومت کجاس؟...

+توی کشوی اولی...
و به سمت میزی اشاره کرد و نامجون دستشو دنبال کرد و رسید به ی میز...
اولین کشو رو باز کرد..

_اینهمه کاندوم میخوای چیکار؟
نامجون گفت و اخم هاش رفت تو هم..

+برای روزایی مثل امروز...
لازم میشه...

نامجون ی دونه برداشت و کشو رو بست...
دستشو برد تا کشوی دوم رو باز کنه..چون فضولیش...اوت...کرده بود...

+هعی...نه..اون کشوی شخصیمه...

نامجون بی اعتنا به حرف جین...کشو رو باز کرد و با چیزی که داشت میدید...دهنش باز موند‌.‌..

برگشت سمت جین و گفت: بیبیه شیطون...ادبت میکنم...

توی اون کشو پر بود از دیلدو و ویبراتور و گگ و گیره ی سینه و بات پلاگ..

دیلدو صورتی رنگی رو بیرون اورد و گفت: مثل اینکه به رنگ صورتی علاقه ی زیادی داری بیبی...

💛BTS oneshots💛Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora