یه هفته کسل کننده و خسته کننده بالاخره تموم شد
سئومین ظهر پیام داده بود که توی دادگاه تونسته برای جانگهو حبس ابد ببره
وقتی که جونگ کوک این خبر و به بقیه داد هیچکس دست از پا نمیشناخت
یونگی که بین جیمین و مین سوک مونده بود و هر دو نفر داشت از سروکولش بالا میرفتن گفت: شام امشب مهمون من
جونگ کوک که از بلندی گفت و باعث خنده تهیونگ شد ته با خنده گفت: به جز غذا به چیزی اهمیت نمیده
جونگ کوک با اعتراض گفت: به تو میدم
ته ابرو بالا انداخت و گفت: فکر نکنم تو من و با یه بشقاب دوکبوکی عوض میکنی
جیمین و مینسوک از شدت خنده رو مبل افتادن
کوک نیشگون محکمی از بازوش گرفت و گفت: دارم برات
تهیونگ خندید و گفت: راست میگم خوب
قبل از اینکه کوک چیزی بگه یونگی گفت: جونگ کوکا میخواستم راجب شرکت باهات حرف بزنم
جونگ کوک که جدی شده بود گفت: درباره چی هیونگ
یونگی به چشمای کوک نگاه کرد و گفت: میدونم به عنوان اسکورت استعفا دادی اما من شدیداً به کسی نیاز دارم که بتونه به اسکورت های جدید یه چیزایی رو آموزش بده
جونگ کوک سرش و پایین انداخت و گفت: نمیدونم هیونگ
روبه ته گفت: تو نظرت چیه
ته لبخند ی زد و گفت: من مشکلی ندارم
کوک با شک پرسید: مطمئنی؟ میدونی که نمیخوام ناراحتت کنم
ته دستش و گرفت و گفت: ناراحت نمیشم انجامش بده
جونگ کوک باشه گفت و رو به یونگی ادامه داد: پس امروز بریم شرکت
یونگی با سر تایید کرد و ته گفت: میشه منم بیام ؟ خیلی دوست دارم ببینم اونجا چه شکلیه
یونگی نگاهی به جونگ کوک کرد و گفت: مشکلی نیست
⚪⚪⚪⚪⚪⚪⚪⚪⚪⚪⚪⚪⚪⚪
ساختمون شرکت یونگی خیلی بلند نبود اما ظاهر شیک و زیبایی داشت
سنگ نما کرم رنگی داشت که روحیه هنری ته رو به ذوق میآورد
ماشین آئودی یونگی جلوی در بزرگ ساختمون وایساد به محض پیاده شدنشون دو تا مرد جوون به سمتشون اومدن یکی سوییچ و گرفت و یکی هم کیفی که دست یونگی بود
یونگی ای که رییس شرکت بود خیلی با کسی که ته توی خونه دیده بودم ق میکرد
چهرش جوری بود که انگار اصلا نخندیده بود اما تو خونه مثل یه جوون شاداب رفتار میکردجونگ کوک دستش و پشت کمرش گذاشت و ته رو به خودش چسبوند وقتی وارد لابی شدن همه چیز خیلی زیبا بود جوری که ته میتونست به راحتی محوشون بشه اما چیزی اذیتش میکرد
YOU ARE READING
Kookv Do Me(F#ck Me) [ Completed ]
Fanfictionمن و بکن🍸 این فیک بیشترش اسماته زوج ها: کوکوی یونمین جیمین:بیا حرف بزن یه اسکورت خوب پیدا کردم ته گوشی گرفت و گفت:س..سلام _ بفرمایید؟ ته:امم.... من برای چیزه... شما.... آقای.... _بله من اسکورتم و جئون جونگ کوک هستم اسکورت: کسی که پول میگیره تا با...