part 19

4.5K 780 157
                                    

چند ماه بعد

جونگ کوک بعد از کار خسته کنندش و تدریس به اسکورت های جدید سوار ماشینش شد تا به خونه برگرده


ماشین و روشن کرد و به راه افتاد کاملا یادش بود که تو راه برگشت برای ته گوشت خوک بگیره و سس کچاپ

بعد از یه کار طولانی خودش و به خونه رسوند جایی که از پشت در واحد هم میتونست صدای بلند آهنگ و بشنوه خندید و در و باز کرد

نور کمی تو خونه بود ته همیشه عادت داشت خونه رو نیمه روشن نگه داره که آرامش زیادی داشت بوم نقاشیش و توی هال گذاشته بود و پارچه بزرگی پهن کرده بود تا زمین کثیف نشه همزمان که داشت با آهنگ کلاسیک مورد علاقش میخوند چهره نیمه تمومی که هفته پیش از یکی درخواست گرفته بود و کامل میکرد

جونگ کوک در و بست و خرید ها رو روی اپن گذاشت البته که ته متوجه حضورش شده بود اما دوست داشت جونگ با بوسه هاش اون و متوجه حضورش کنه

کوک کاپشنش و در آورد و از پشت ته رو بغل کرد
تهیونگ با لبخندی که رو لبای صورتیش نشسته بود قلم و پایین گذاشت و گفت: دلم برات تنگ شده بود

جونگ کوک بوسه ای رو گردنش گذاشت

ته لبخند ی زد و دست رنگیش و دستمال پاک کرد

کوک کمکش کرد تا بلند شه چون واقعا تو اهربن ماه های بارداری برای بعضی از کار ها نیاز به کمک داشت

جونگ کوک کمرش و ماساژ داد و رو کاناپه خوابوندش

با صدای نگرانی گفت: کمرت و این‌جوری نابود نکن تو نباید چند ساعت بشینی

ته لباش و آویزون کرد و گفت: چند دقیقس نشستم

جونگ کوک هوفی کشید و گفت: مدت کمی تا زایمانت مونده مراقب باش ته

ته اخم کرد و گفت: هستم

جونگ کوک لبخندی به چهره دلخور ته زد و گفت: چیزایی که میخواستی برات خریدم

چشمای ته برق کیوتی زد و گفت: گشنمه

جونگ کوک با خنده لبای پسر و بوسید و گفت: بیش از حد کیوت شدی ته

ته با اخم گفت: من کیوت نیستم

جونگ کوک به سمت آشپزخونه رفت و گفت: هستی

ته با صدای بلندی گفت: نیستممممممم

و همین باعث خنده کوک شد

تو مدتی که جونگ کوک داشت غذا درست میکرد ته به آرومی وسایل نقاشی و جمع کرد و گوشه دیوار گذاشت

وارد آشپزخونه شد و از پشت جونگ کوک و بغل کرد

کوک دستای ته رو که دور شکمش بود نوازش کرد و گفت: خیلی گشنته؟

Kookv Do Me(F#ck Me) [ Completed ]Donde viven las historias. Descúbrelo ahora