نیمه شب بود و هوا یکم خنک تر بود
جونگ کوک کلید انداخت و در خونه رو آروم بار کرد تا ته وویی که تو بغل ته بود بیدار نشهوقتی وارد خونه شدن جونگ کوک چراغ هال و روشن کرد و ته خودش و به اتاق پسرش رسوند تا همونجا بخوابونتش
جونگ کوک از توی یخچال یکم آب برداشت و رو مبل ولو شد
ته هم چند ثانیه بعد از اتاق بیرون اومد و روی مبل نشست نگاهی به قیافه جونگ کوک کرد و گفت: خسته ای برو بخواب خوبجونگ کوک سرش و به نشونه نه تکون داد و گفت: نه خوبم
ته لباش و به آرومی بوسید و گفت: همسر خوشتیپ منجونگ کوک خنده آرومی کرد و گفت: اینکارو میکنی که یادم بره یقه لباست چقدر باز بود؟
ته خندید و سرش و رو سینه جونگ کوک گذاشت با چشمای کشیدش بهش نگاه کرد و گفت: مگه میخواستی دعوام کنی؟
لباش و جلو داد و چهرش و مظلوم کرد تا دل جونگ کوک به رحم بیاد
کوکی چشماش و ریز کرد و گفت: شما حق نداشتید اون لبای و بپوشی مستر تهیونگ
ته با لجبازی گفت: خیلی هم داشتم میخواستم خوشتیپ باشم
جونگ کوک کمرش و گرفت و گفت: هوم اما باید بخاطر لباست اون گردن سفیدت و کبود کنم
ته دست و پا زد تا از دست جونگ کوک فرار کنه اما جونگ کوک مصمم بود تا کارش و انجام بده بدن مرد و بین خودشو مبل قفل کرد و به چشمای براقش نگاه کرد
ته نگاهش و بین چشما و لبای کوک گذروند نمیدونست لباش بوسیده میشه یا گردنش
جونگ کوک سرشو پایین آورد و لبای مرد و عمیقأ بوسید نفس محکمی کشید و لبای ته رو بین لباش اسیر کرد
ته دستش و رو کمرش کشید و گذاشت کامل تحت کنترل باشه جونگ کوک زبونش و رو لبای ته چرخوند و با چند تا بوسه رو خط فکش لباش و به گردن ته رسوند
بوسه هاش سبک و گرم بود جوری که ته سرش و برای گرفتن بوسه های بیشتر خم کرد
جونگ کوک مک محکمی به گردنش زد و پوست حساسش و لیس زد و وقتی چند جای گردنش و همینجوری بوسید عقب اومد و دوباره لبای درشت مرد و به بازی گرفتته این بار بی حرکت نموند و لبای ظریف اما قدرتمند مرد و بین لباش گرفت و مکید
زبونش و روی لبش می کشید
جونگ کوک مک آخر و به لباش زد و کنار کشیددرحالی که نفس نفس میزدن به چشمای هم خیره بودن
جونگ کوک گونه مرد و بوسید و گفت: خوابت نمیاد؟؟؟ته با چشمای نیمه بازش بهش نگاه کرد و گفت: خمارم کردی ...
جونگ کوک خندید و گفت: بیا بریم بخوابیم پس .... اینجوری خودت و اذیت نکناز رو بدن مرد بلند شد و قبل از اینکه ته بتونه چیزی بگه اون و رو دستاش بلند مرد و بر خلاف اعتراض هاش با خودش به اتاق برد
YOU ARE READING
Kookv Do Me(F#ck Me) [ Completed ]
Fanfictionمن و بکن🍸 این فیک بیشترش اسماته زوج ها: کوکوی یونمین جیمین:بیا حرف بزن یه اسکورت خوب پیدا کردم ته گوشی گرفت و گفت:س..سلام _ بفرمایید؟ ته:امم.... من برای چیزه... شما.... آقای.... _بله من اسکورتم و جئون جونگ کوک هستم اسکورت: کسی که پول میگیره تا با...