6ماه بعد
بونگ سو با عجله وارد اتاق خواب شد و پرده ها رو کشید تا نور به داخل اون تاریکی محض سرایت کنه .
ا/ت با حس نور شدید توی خواب اخمی کرد و زیر لب غری زد و به سمت مخالفش برگشت.
منشی با دیدن این حرکت سریع پتو رو کنار زد و با لحن عصبی داد زد:
+ا/ت همین الان پاشو ،چقدر دیگه میخوای بخوابی؟
+ولم کن ۶ ماهه خواب راحت ندارم از این شرکت به اون شرکت ی روز تعطیل هم نمیزاری استراحت کنم؟!
+نه وقتی که دادگاه جونگ کوک رو بدون اینکه فرصت دفاع بده فرستاده زندان.
چشماش رو باز کردو سرشو جوری سمت دختر چرخوند که صدایه استخوناش شنیده شد:
+منظورت چیه؟
+تمام این ۶ ماه فکر میکردیم بازداشته ولی در اصل همون روز فرستادنش زندان
+و تو الان داری به من میگی؟!ممنون واقعا!
+مین یونگی اینجاست...
ا/ت بعد از شنیدن این حرف بدون گفتن چیزی بلند شد و از اتاق بیرون زد.
〰 •ⓒ• 〰
روبه روش نشستم و دست به سینه نگاهش کردم.
با دیدن پوزخند همیشگیش دلم میخواست ی مشت تو صورتش خالی کنم.
پاکتی رو جلوم گذاشت:
-اقای جئون گفتن اینو بهتون بدم.
پوزخندی زدم.
برگه درخواست طلاق به همراه امضای جونگ کوک .
-بسته رو رسوندم پس مرخص میشم وقتی امضاش کردید خبرم کنید.
برگه رو روی میز پرت کردم .
یک روز هم نمیشه ارامش داشته باشم بشین منتظر جئون تا من امضاش کنم.
+بونگ سو زنگ بزن دنیل بگو بیاد .
با رسیدن دنیل وارد اتاق کار جونگ کوک شدیم.
+خوب تمام اطلاعات پرونده رو میدونیم پس از پرونده جونگ کوک شروع کنیم.
«6ماه پیش پلیس با حکم دستگیری جئون اونو بازداشت کرد،مدارکشم پلاک ماشینی که شلیک کرده مال جونگ کوک بوده،علم غیب دارن یا هرچی چون فکر میکنن چون ماشین مال اون بوده یعنی پشت ماشین هم جئون نشسته استدلالشون رو از کجا اوردن معلوم نیست.مشکل همینه پلاک تقلبیه اصلا وجود نداره که بخواد مال کسی باشه.
اون قدر هم مطمعن بودن که سریع فرستادنش زندان.»
YOU ARE READING
Contract|JJK(COMPLETED)
Fanfictionبدبختی تو از اونجایی شروع شد که برای نجات شرکتت و برادرت پایین اون قرارداد جهنمی رو امضا کردی و وارد جهنم اختصاصی جئون شدی از کجا میدونستی قراره اون پسر کابوس زنده ای توی زندگیت باشه. ___________________________________ سر تیتر خبر ازدواج تاریخی ر...
