⚪4

1.5K 380 281
                                    

"جئون جانگکوک "

از پشت به پسری که چند وقتی بود تحت نظر داشتن نگاه کردم زیادی سرخوش و بیخیال به نظر میومد ایرپادم و تو گوشم گذاشتم

باهاش تماس گرفتم

-تهیونگ ؟

- چی شد؟

- پارک جیمین توجهش جلب شده

-خوبه, تونستی راضیش کنی باهات ادامه بده؟

-بهم پیشنهاد دوستی داد

تهیونگ خندید: همونطور که انتظارش و داشتیم اون پسر واقعا خوشگذرونه

-برمیگردم حرف میزنیم

تهیونگ: تو خونه میبینمت

-باشه

تماس و قطع کردم سمت خونه مشترکم با تهیونگ روندم سکس با اون بچه فوق العاده بود خندیدنش حرف زدنش موهای بلوند شده اش بدن ظریف و در عین حال عضله ایش دیوونه کننده بود

بیش از حد لوند و جذاب و اغوا کننده بود

ماشین و پارک کردم وارد خونه شدم باید دوش میگرفتم البته که وقتش و نداشتم

تهیونگ: اومدی؟

نگاش کردم اون و نامجون رو مبل نشسته بودن

نامجون: بهم ریخته به نظر میای

جلوشون نشستم : شماره اش و گرفتم قراره ب

ا هم آشنا شیم

تهیونگ: خیلی خوب

-بهم گفت حواسم به خودم باشه چون به محض اینکه مین یونگی بفهمه 24 ساعته یکی و میذاره دنبالم

نامجون: خودش این و گفت؟

-اره هوسوک و هم دیدم

تهیونگ: اونجا بودن نه؟یه قرار داشتن برای جابه جایی محمولشون

-هوسوک و یونگی بودن جیمین اصلا پیششون نبود شنیدم که به دوستش میگفت هیچ دخلی به کارای هیونگش نداره و دخالت نمیکنه


نامجون

: پس ب

اهاشون کاری نداره

-مثل اینکه بعدش هوسوک اومد سراغمون و من گفتم که دوست پسر جیمینم اونم از این حرکت خوشش اومد یه جورایی انگار از دست اون دو نفر کلافه است

chess king📍 |kookmin|Where stories live. Discover now