⚪6

1.4K 345 217
                                    

🔴 این فیک فقط پارت اولش زمان حال و تقریبا وسط داستان بود ولی از پارت دوم به بعد فلش بک اتفاقات گذشته رو داریم تا نشون بدیم چه اتفاقی بین ویمینکوک و رفتن هوسوک و یونگی افتاده پس گیج نشید تا حد امکان سعی میکنم براتون ساده و قابل فهم باشه ولی یه چیزایی دگ به دقت خودتون بستگی داره.







  "

پارک جیمین"

شنیدن خبر اینکه جونگکوک وارد عمارت شده با دیدن یونگی و هوسوک که سمتم میومدن همزمان شد یونگی سمتم اومد و هوسوک سمت نوشیدنی ها رفت

کنارم ایستاد : با ماشین تو اومده

سر تکون دادم: دیشب بهش دادم وقتی بودیم بار سامجانگ

نگام کرد: تو اون و بردی اونجا؟ یکی از مهم ترین جاهایی که من معاملاتم و انجام میدم؟

-این قراره چیزی و عوض کنه؟ اون حتی نفهمید اون بار برای توعه

یونگی: کور که نبود نقاشی به اون بزرگی از من اونجاست

دست تو جیب شلوار مشکی پارچه ایم کردم نگاهم و به در ورودی دادم : مطمئن شدم پشت به نقاشی شاهانه ات بشینه

دستش پشت کمرم نشست : جیمین من از این پسره اصلا خوشم نمیاد

نگاش کردم : چرا چون باهم میخوابیم؟

یونگی: احمق نباش تو برادرمی

پوزخند زدم: برادر اره برادرهایی که با هم میخوابن

یونگی: تو هیچوقت بهش اعتراض نکردی

بهش لبخند زدم: چطوری میتونم بهت اعتراض کنم هیونگ وقتی انقدر میخوامت ؟

دستش رو کمرم شل شد مشخصا ریلکس تر شد دستش بالا اومد پشت موهام و لمس کرد : پس این اینجا چیکار میکنه؟

-ازش خوشم اومده

یونگی: تو از خیلی ها خوشت اومده جیمین این اولیش نیست

-و تو یه جوری بقیه رو گم و گور کردی

چیزی نگفت و نگاهش و ازم گرفت زمزمه کردم: بلایی سر این نیار در موردش یه چیزایی هست که کنجکاوم میکنه

در ورودی باز شد از کنار یونگی رد شدم سمت ورودی رفتم با دیدن جانگکوک سعی کردم خوشگل ترین لبخندم و تحویلش بدم : خوش اومدی

لبخند زد دستم و گرفت و بغلم کرد : خیره کننده شدی

خندیدم ازش جدا شدم : تو هم مثل همیشه جذاب ترینی

chess king📍 |kookmin|Where stories live. Discover now