یه دستم و رو دهنش گذاشتم تا حرف نزنه و از پشت به تخت فشارش دادم با دست دیگه ام مشغول هندجاب و بلوجاب دادن بهش شدم صداهایی که از زیر دستم در میاورد به شدت سکسی و دیوونه کننده بود بعد از مطمئن شدن از اینکه دیکش اماده است بلند شدم دستم و از رو دهنش برداشتم که نفس عمیق کشید شاکی نگام کرد: فقط کافیه دستام و باز کنی اونوقت داغونت میکنم
خندیدم سمتش رفتم: قرار نیست دستات باز بشن مستر جئون قراره امشب فقط تماشا کنی
شلوار و باکسرم و در اوردم و رو تخت برگشتم دوتا از انگشتام و رو لباش کشیدم که دهنش و باز کرد و انگشتام و ساک زد با حرکت زبونش گرما تو تمام بدنم پخش میشد بی طاقت انگشتام و از تو دهن داغش در اوردم تو چشماش زل زدم پاهام و باز کردم انگشتام و سمت سوراخم بردم و یکی از انگشتام و داخلم فرو کردم نگاش کردم که زل زده بود بهم بعد از چند باز عقب جلو کردن انگشت دومم و وارد کردم از لذت و درد سرم به عقب خم شد
-اه
-بزار من انجامش بدم
بی توجه به حرفش دوتا انگشتم و تو خودم عقب جلو کردم و انگشت سوم و وارد کردم و شروع کردم به حرکت دادن انگشتام
-عاه فاک عاه
غرید: فاک بهت جیمین فقط بیا رو دیکم
زل زدم تو چشماش و انگشتام و بیشتر عمیق تر تو خودم کوبیدم لب پایینم و گاز کردم
-عاه جانگکوک...عااااه این عالیه
-میدونم اون برات کمه جیمین اینجا چیزای بهتر از انگشتات داریم
به دیکش که کامل از سفت شدگی به شکمش چسبیده بود نگاه کردم. انگشتام و بیرون کشیدم و سمتش رفتم رو دیکش نشستم و وارد خودم کردمش با حس پرشدگی حداکثری به نفس نفس افتادم چشاش از لذت بسته شد انقدر به استانه تحمل رسیده بود که داخلم ارضا شد
خندیدم: برای همین نمیومدم روت
چشماش گرد شد: من ارضاء شدم
خندیدم درحالی که دیکش داخلم بود خم شدم سمتش لباش و بوسیدم با حس بزرگ شدن دیکش و سفت شدنش متوجه شدم عوارض موادیه که زده
-نترس
مشکلی نیست زود انزالی نگرفتی
با چشای گرد و خوشگلش زل زد بهم ولی تو یه لحظه که نفهمیدم چی شد دوتا دستاش که بسته بودن و پشت گردنم انداخت وجاهامون و عوض کرد شوکه نگاش کردم که ضربه اول و داخلم زد شوکه به پشتش چنگ انداختم: اه یواش
YOU ARE READING
chess king📍 |kookmin|
Fanfiction[شاه شطرنج] • |پایان یافته| _ تو بازی و ساختی و من تمومش میکنم و حالا «کیش و مات» کاپل اصلی: کوکمین _ یونمین ژانر: جنایی_رمزالود_عاشقانه