کای عکس جسد پسری که به تازگی پیدا شده بود رو کنار عکس بقیه قربانیها به تابلو چسبوند تا اطلاعاتی که به دست آورده بود رو سازماندهی کنه.
قربانی هوانگ چیلینگ، بیست و پنج ساله فارغ التحصیل از رشته محیط زیست. همراه پدرش زندگی میکرده و کارش تحقیق و درست کردن ویدیوهای حمایتی و حفاظت از حیاط وحش و محیط زیست بوده. جسدش روز پیش، در حالیکه گوشت بیست پنج قسمت بدنش از جا کنده شده، کنار رودخونه پیدا میشه.
به بقیه اطلاعاتی که قبلا روی تخته نوشته شده بود، نگاه کرد.
اولین قربانی این پرونده، مرد چهل و چهار ساله ای که با 44 ضربه چاقو به قتل رسیده بود.دومین قربانی یه راهبه بیست و یک ساله بود که جسد سوختش درحالیکه با 21 میخ به صلیب کشیده شده بود، پیدا میشه.
اونموقع پلیس فکر میکرد این دو قتل هیچ ربطی به همدیگه ندارن و با پیدا شدن سومین قربانی که جسد قطعه قطعه شده یه پسربچه پونزده ساله اون هم به 15 قسمت بود، کای به سریالی بودن و اثری که قاتل هر بار از خودش به جا میذاشت پِی برد.
چشمهاشون..!
قاتل قبل کشتن هر سه قربانی چشمهاشون رو از کاسه در آورده بود؛ پس این نمیتونست اتفاقی باشه! اونموقع پرونده این قتلهای سریالی به عهده کای، کسی که از بهترین های بخش جنایی بود سپرده شد.
چهارمین قربانی هم یه زن معمولیِ بیست و هشت ساله بود که بعد تجاوزات پی در پی با کنده شدن پوست کل بدنش کشته شده بود؛ و باز هم چیزی که توی این قتل خودنمایی میکرد، جایِ خالی 28 تا از دندونهاش بود.
و حالا هم هوانگ چیلینگ...
چیزی که توی همه این قتلها به وضوح دیده میشد ربط سن قربانیها با شکنجه شدن و قتلشون بود. چرا قاتل باید هربار از عددی که سنشون رو نشون میده توی قتلهاش استفاده کنه؟! یعنی سن اونها ملاک قربانی شدنشونه؟ اما قربانی ها حتی توی رنج سنی خاص و مشخصی هم نبودن!
یعنی ممکن بود قاتل بخواد با این عدد ها چیزی رو نشون بده؟
44.. 21.. 15.. 28.. 25... اما بین این عددها هیچ الگو و ترتیب بهخصوصی وجود نداشت. هیچ اشاره ای به تاریخ خاصی نمیکرد. کای بارها و بارها این عدد هارو بالا پایین کرده بود، اونهارو با تاریخ قتلها، تاریخ گم شدن قربانی ها و حتی پیدا شدن جسدها چک کرده بود تا شاید چیز قابل توجهی پیدا کنه اما هیچی..!
کاملا واضح بود که این کار قاتل بی دلیل نیست بلکه از روی برنامه و حتی برای هدف خاصی انجام میشه اما اینکه اون چیه و چرا.. هیچکس نمیدونست حتی باهوش ترین افسر اداره پلیس مرکزی...
علاوه بر مجهول بودن ربط سن قربانی ها، چیز دیگه ای که تا الان بی جواب مونده بود؛ قاتل چرا باید چشمهای قربانی هاش رو قبل مرگ از کاسه در بیاره؟
کای در این باره حدس های مختلفی داشت.
STAI LEGGENDO
• Death Angel •
Fanfiction• فرشته مرگ • هرگز نباید به آدما اعتماد کرد. به لبخنداشون.. به نگاهاشون.. به حرفاشون هیچوقت نباید اعتماد کرد. اینها همه فقط یه نقاب پوشالی هستن برای پنهان کردن شیطان درونشون... ........ خلاصه: کیم کای یکی از باهوش ترین افسرای دایره جنایی، کسی که به...