تهیونگ : بلاخره!
سرباز : چیزی شده قربان!
تهیونگ: زود باش برو به افسر کیم بگو اماده شه قراره این پرونده چند ساله رو تموم کنیم ، بروو.
سرباز با عجله بیرون رفت.
تهیونگ: بلاخره از دستش راحت میشم، عشق ، هع خیلی خنده داره!***
الان بعد ساعت ها هنوزم رو صندلی کنار تخت نشسته و منتظره تا بهوش بیاد.
با چه فکری خودشو سپر کرده اون کرده بود ، اههه !
اصلا چرا نگرانشع ، هر چیم بشه تقصیر خودشه.
با تکون خودن پلک هاش سریع بیرون رفت تا پرستار رو صدا کنه ، ولی برگشت جینو در حالی که با سقف زل زده بود دید.
پرستار بعد چک کردن سرم و ..گفتن توصیه ها بیروت رفت و اون هارو تنها گذاشت.تهیونگ : چرا همیشه ادای قهرمانا رو در میاری؟ کیم دست از این عشق مسخره بردار ، چرا هنوزم سعی داری بهم نزدیک شی وقتی میدونی قراره نامزد کنم؟
جین بعد دقیقه ها به سقف زل زدن نگاهشو به تهیونگ داد.
جین : چی باعث شده فکر کنی هنوز عاشقتم و اون کارو به خاطر تو انجام دادم؟
تهیونگ اول جواب جین تعجب کرد ولی به ولی خودش نیاورد.
تهیونگ : خب به غیر این چه دلیلی میتونه داشته باشه کیم؟
جین : من خودمو سپرد نکردم میخواستم بیام بزنم ولی مثل اینکه ..
تهیونگ : پس میخواستی منو بزنی
جین : و در مورد حرف دومت چرا فکر میکنی من هنوز عاشقتم و زندگی مو به خاطر آدم بی لیاقتی مثل تو نابود میکنم؟
تهیونگ : خوبه، دیگه میرم
جین : از اولش هم نباید میموندی
تهیونگ به جلوی در رسید ، دستشو رو دستگیره در گذاشت و این همزمان شد با ورود یک نفر به اتاق.
جونگ کوک : اوه جین چند بار باید بهت بگم این پرونده رو ول کن ولی تو
اهه ولش کن بهم زنگ زدن گفتن تو اینجایی ، اونا گفتن پرونده رو بستن و بلاخره از دست اون کیم تهیونگ عوضی خلاص میشی.اصلا متوجه تهیونگ پشت سرش نشد.
جونگ کوک : جینا ببین با گچ هیچ فرقی نداری دیگه نمیزارم این شغل و ادامه بدی ، گفته باشم.
جین لبخند محوی زد.
کوک بوسه ای به لب هاش زد .
بوسه دیگه ای به لپ چپش زد مثل پنبه نرم بود.
با دستش چتری هاش رو به نرمی کنار زد.نگاه جین به تهیونگ خورد .
تهیونگ بدون حرفی از اونجا خارج شد.
اون به هیچ وجه عاشق جین نبود اینو مطمئن بود.
پس چرا احساس می کرد یکی از عزیز تریناشو از دست داده؟***
با قاشق خودش کمی از بستنی شو روبه روی لب های جین گرفت.
جینم با کیوتی دهنشو باز کرد .
از وقتی که شغلش رو گذاشته ود کنار احساس می کرد زندگی بهتر قراره، دیگه تهیونگ رو نمیدید ، اینجوری راحت تر بود !
نه اینکه هنوز عاشقش باشه ، نه اون الان عاشق جونگ کوک بود ، پسری جینو از توی چاله زندگیش کشید بیرون و یه زندگی نو بهش هدیه داد.
عشقش به تهیونگ از اولم اشتباه بود ،اشتباهی که باید به فراموشی سپرده میشد!____________*
این یه وانشات کوتاه بود فقط یه هو به ذهنم رسید دوست داشتم بنویسمش!
YOU ARE READING
Forgotten Love
Romanceهع! فکر کردی چون عاشق توعه بی احساس شدم نمیتونم عاشق یکی دیگه بشم؟ اشتباه فکر کردی ، تو فقط برای من حکم عشق اولی رو داری که به فراموشی سپردمش! name : Forgotten Love ganer : angst , romance couple: kookjin , taejin عنوان : عشق فراموش شده ژانر : انگس...