⚪14

1.2K 321 117
                                    


"پارک جیمین"

تهیونگ: اگه شاه سقوط کنه چی میشه؟بعدش چی میشه ؟

چه بلایی سر تو میاد؟ نقشه ات چیه جیمین؟

-نمیفهمم همه چرا انقدر علاقه دارن بعدش و ببینن مگه تو فقط همین و نمیخوای؟ هدفت مگه کیش و مات شدن شاه نیست بسته شدن پرونده خانواده مین نیست؟

تهیونگ: ولی از تو بیشتر از یونگی میترسم

خندیدم سمتش خم شدم: از من میترسی؟ من خودم تو باتلاق یونگی ام

تهیونگ: از اول که این پرونده و گرفتم داشتم روش کار میکردم رابطه بین شما دوتا برام عجیب بود نقطه مبهم اش این بود که تو با اینکه اسم پدر و مادرت ثبت شده بود هیچ نسبتی با یونگی نداشتی ولی دونسنگش بودی

-تو اون پروندتون اسمی به نامِ  لی یری نبود؟

-مادر تو

-مادر من و یونگی

-پس مین هانا کیه؟

-زن اصلی مین سئوک پدر یونگی

-چرا تو شناسنامه یونگی اسم اون زن هست؟

-پدرش

-چی؟

با دقت نگاهش کردم نمیدونستم چقدر میتونه قابل اعتماد باشه تهیونگ میتونست مثل نامجون تو زرد از اب در بیاد ولی باید ریسک میکردم بدون ریسک کردن هیچ چیزی و نمیتونستم جلو ببرم

باید با مهره ها بازی میکردم یا اون مهره رو تکون میدادم و ریسک بیرون افتادنش و قبول میکردم یا مثل یه ترسو فقط دفاع میکردم و فرار میکردم مطمئنن من گزینه دوم نبودم .

تهیونگ: جیمین

نگاهش کردم: هوم

تهیونگ: جوابم و ندادی

لبم و بین دندونام فشار دادم و رهاشون کردم : پرونده مین سئوک و خوندی؟پدر یونگی؟

تهیونگ: بیش از 50 بار خوندمش اون مرد وحشتناک بود از کسایی که زیر دستش بودن و مردن یا اونایی که فرار کردن یا زن هایی که برای خودش نگهشون میداشت

کتم و در اوردم رو زمین انداختم به کنارم اشاره زدم: بشین

دو دل نگاهم کرد خودم روی کتم نشستم و به لاستیک های ماشین تکیه دادم سرم و به بدنه ماشین تکیه دادم : مادرم به عنوان یه روسپی به مین سئوک فروخته شد

chess king📍 |kookmin|Where stories live. Discover now