اون واقعا اعصبانی بود از اینکه معلمش بیییییییییییییبش*بچم چه با ادبه* به خاطر اینکه با برادرش مشکل داشته (بخاطر اینکه به فاکش نداده ) به اون نمره ی کم داده
اون واقعا تلاش کرده بود و الان همشون به فاک رفته بودن و از یک طرف هم توی هیت فاکیش بود و الان اصلا حوصله ی هوشیار بودن رو نداشت پس به بار رفت تا اونجا انقدر مست کنه که دیگه هیچی نفهمه
یصجیجچخثبلنحمیک الکل 57 درصدلزیفباغنخهحمکگ
yongi pov
اون واقعا امروز رو فقط میخوست یکی رو به فاک بده پس به بار رفت
وقتی وارد شد ترجیح داد اول یک مشروب بزنه تو رگ .
رفت و یک الکل 67 درصد سفارش داد و از وقتی وارد اون بار شده بود فقط داشت یکی رو زیر نظر گرفته بود که اون شب زیرش ناله کنه
پس بهش نزدیک تر شد و تا اینکه بهش پیشنهاد بده ولی بویی توجهش رو جلب کرد اون جفتش بود و واقعا یک بویی میداد که یونگی رو توی همین یک دقیقه معتاد خودش کرده بود
یونگی کمی جلوتر رفت و فهمید که اون امگا توی هیته خیلی اعصبانی شده بود از اینکه جرا امگاش با اینکه توی هیت بود اومده بود به اینجا اونم اونم کجا؟ جایی که همه ی الفا های هیز توش جمع میشن تا یکی رو به فاک بدن و تصور کرد که اگه الان به جای خودش یه الفای دیگه اونجا بود چی میشد حتما تا الان به فاک رفته بود و جر خورده بود
با اعصبانیت به سمت اون امگا رفت وتا اون رو بر گردوند و خواست اون رو به خاطر کارش دعوا کنه دید که اون امگا کسی نیست جز جانگ هوسوک و چشاش چارتا شد و تا خواست حرف بزنه دهن پسر مقابل بازشد و گفت
دلد داله تلو خودا به من تمت تن(درد داره تورو خدا به من کمک کن)#
شوگا که تازه فهمیده بود امگا کوچولو و کیوتش یک لیتله خیلی ذوق کرد ولی یک دفعه حرف امگا رو برای خودش تحلیل کرد و فهمید فاک امگاش درد داره
چی شده به ددی بگو کوچولو^
امگا که از درد توی چشاش اشک جمع شده بود و بالا خره بغضش ترکید و گفت
هق من هق دلم دلد هق میتنه اییییییییییییییییییی(هق من دلم درد هق میکنه اییییییییییییییییییییی)#
و یک هو داد زد و یونگی هم با نگرانی بهش نگاه کرد و گفت
چی شد ؟^
ولی جوابی که شنید فقط بلند تر شدن گریه ی امگاش بود
پس اون دقیقا به عنوان یک جفت چه نقشی توی این زندگی کوفتی برای امگاش داشت محض رضای فاک باید یک کاری میکرد تا امگای کوچولوش رو اروم کنه پس فرمون هاش رو ازاد کرد تا اون امگا رو به ارامش برسونه بعد اون رو براید استایل بغل کرد و برد توی ماشینش گذاشت و به سمت خونش روند
اون امگا با بوی الفا اروم شده بود ولی نه کاملا و هنوز هم هاله ای از درد رو درون خودش احساس میکرد ولی داشت سعی میکرد که اروم باشه
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
حتما بخونید دارم در مورد لیتلی هوپی میگم
بچه من به خدا 604 کلمه نوشتم ولی نمی دونم چرا انقدر کمه ببخشیددددددددددددددددددددددددددددددددد و الان هم 3 ی صبحه و واقعا خستم ولی نمی خواستم نا امیدتون کنم ولی باز هم میگم ببخشید اگه کم شد
خب خب اینهم از سپ منتظر جفت های دیگه هم باشین
تا الان دو تا جفت خیلی کیوت داریم
بچه ها در اینجا لیتل ها با خواسته ی خودشون میرن توی حالت لیتلی مثلا اینجا هوپی به خاطر این رفته بود توی حالت لیتل اسپیس چون میخواست دردش رو فراموش کنه
از این به بعد تعداد فاک های گفته شده در فیکشن رو مینویسیم
تعداد فاک:8
VOUS LISEZ
pink omega
Fanfictionهمه همیشه توی تصورشون یک جفت دارن که خیلی مهربون و پرفکت هست اما چی میشه اگه الهه ماه چیز دیگه برای جین در نظر داشته باشه ؟ *نگران نباشین خیلی بهتره * *سهم همه رو برداشته :)*