برای اینکه گیج نشید
یونگی=^ هوسوک=# جیمین=×
نامجون=+ جین= - نویسنده گلتون =*در راه رفتن به شکلات فروشی :
Hobi pov:بعد از لباس پوشیدن همونطور که هیونگ گفته بود رفتیم که شکلات بگیریم . یک شکلات فروشی معروف بود که همه خیلی ازش تعریف میکنن و من خیلیییی دوسش دارم .صاحب اونجا خیلی مهربونه (اگه نمیدونید صاحب این شکلات فروشی بابای جیمینه)
Jimin pov:
وایی الان من باید چیکار کنم .دارم میمیرم از شدت استرس خیلی خوبه که الان من مسئولم *بچه کلا مونالیزاست😅* اخه یکی نیست بگه پدر من مادر من امروزم روز دور دور کردنه من اسکل چرا رفتم گفتم من مسئولیت شکلات فروشی رو قبول میکنم الان من باید چیکار کنم *من اینطوری غر میزنم *
که یکی وارد شد . خدایا چقدر کیوته .
"جفت"
چی مگه میشه اخه به نظر میاد که اونم امگاست . که اومد جلو اونم تجعب کرده بود .Hobi pov:
از ماشین پاشدم و جفتم که فهمیده بودم اسمش یونگیه رفت ماشینو پارک کنه که من وارد مغازه شدم .که یک امگا رو پشت پیشخوان دیدم .
"جفت"
مگه میشه دوتا جفت داشتم ؟؟؟ فکر نمیکنم. رفتم جلو که دیدم اونم همینقدر شوکست. که اون لحظه پیشی وارد شد اونم متوجه ای موضوع شده بود و الان ما سه نفر بودیم و یک عالمه سوال که جوابشون رو نمیدونستم .
یونگی اولین نفری بود که به خودش اومد و حرف زد
^ اما جفت شدن سه نفر افسانست.که یک دفعه ای جفت جوجه مانندم بغض کرد . چقدر نازه !
دویدم رفتم بغلش کردم که یونگیم اومد.
×پس شما جفتای منین؟؟؟
^ اره کوچولو ما جفتای توییم
×من نمیدونستم که یک گربه میتونه جفتم بشه .
#منم همینطور خیلی چیز عجیبیه.نه؟
که گردنش رو بهم مالید و گفت :
×اوهوم خیلی خوشبویی
#تو ام همینطور شکلات کوچولو
که لپاش گل انداخت .
^اسمت چیه جوجه کوچولو ؟
×جیمین، پارک جیمین. شما چی؟؟
^من مین یونگیم
سرشو تکون داد و به من نگاه کرد که گفتم
# کیم هوسوکJin pov:
از وقتی که بیدار شدم جون کلی نازم رو کشید . برام صبحونه آماده کرد و به دوستاش زنگ زد که بیان الانم روی پاش نشسته بودم و فیلم می دیدیم .که زنگ در رو زدن . *کی کیه در میزنه درو با لنگر میزنه ؟*
-رسیدن ؟
+اره احتمالا
رفتم در باز کردم که ته ته رو دیدم . که پرید بغلم
÷هیونگی باورم نمیشه جفتت رو پیدا کردی و رفتی قاطی باقالیا کاش منم جفتمو زود پیدا کنم *چشم قربان اطاعت میشه*
-وای خدا اینطوری هم که نیست ولت کنیم بریم که
÷بریم .منظورت چیه هیونگی
-مگه نمیدونستی جیمین جفتشو پیدا کرده الان داره میاد اینجا
که ته متعجب بهم نگاه کرد
÷چی؟ اون جوجه کی جفتشو پیدا کرد ؟پس فقط من موندم؟پس من چی نکنه الهه ماه منو یادش رفته باشه ؟هیونگ اگه رفته باشه من چیکار کنم ؟-وای خدا نگاش کن چقدر نازه .حتی اگه هم یادش رفته باشه تو با این حجم از کیوت بودن تنها نمیمونی خودم میام میگیرمت *فکر کن نامجون بزاره*
÷هیونگ من میرم به اون جوجه خیانتکار زنگ بزنم
-باشه میتونی بری توی اون اتاق
-مرسی هیونگسلام ببینید کی برگشته
ببخشید که نبودم این مدت. من امسال نهمم و اول سال کلی کار داشتم و بعد این دوشنبه آزمون داشتم
نگران نباشید دیگه زود زود آپ میکنیم
راستی یک فیک دیگه هم داریم می نویسیم که دیروز آپ شد برین بهش سر بزنین😊بایی
ВЫ ЧИТАЕТЕ
pink omega
Фанфикهمه همیشه توی تصورشون یک جفت دارن که خیلی مهربون و پرفکت هست اما چی میشه اگه الهه ماه چیز دیگه برای جین در نظر داشته باشه ؟ *نگران نباشین خیلی بهتره * *سهم همه رو برداشته :)*