یه چیز که عوض بشه ، همه چیز عوض میشه حالا مهم نیست بوی عطرت باشه ،یا مدل لباس پوشیدنت ، یا ماشینی که سوار میشی ، یا یکم مهمترش کنیم اینکه جایی که توش کار میکنی و آدمایی که باهاشون رفت و آمد داری .
مهم نیست چقدر بزرگ ، چقدر کوچیک وقتی تغییر ایجاد کنی تو یه چیزی ما بقیه چیز های دیگه هم پشت بندش عوض میشه چه بخوای چه نخوای و ما آدم ها این وسط امیدواریم که این تغییرات خوب باشه .+"سارا توعقلت رو از دست دادی"
کلافه بود و طول اتاق فیتینگ رو طی میکرد.
•نه هری ، من میدونم دارم چی میگم تو عقلت رو از دست دادی که به همچین موقعیت خوبی که نصبیت شده داری پشت پا میزنی .
وسط اتاق ایستاد و دستاشو به کمرش زد .
+"داری بهم میگی امتناع کردن از رفتن تو دهن شیر پشت پا زدن به موقعیت مناسبِ ؟"
تقریباً داد زد و برای چند ثانیه ای همه نگاه های حاضر در اطراف به سمت اونا کشیده شد .
•ببین هری ، من میدونم این شاید یکم عجیب باشه ...
+"دیوونگی محض هستش"
پرید وسط حرف سارا ،مدیر برنامه هاش و کلافه همونجا وسط اتاق فیتینگ نشست .
•بزار حرفم رو کامل بزنم .
به هری توپید و انگشت اشاره شو جلوش گرفت که جرأت نکنه دیگه حرفش رو قطع کنه .
•این یه موقعیت طلاییِ برای تو. .فکر کن فردا همه جا اسم تو هست، همه راجبت حرف میزنن و این اتفاق برات یه سکو پرتاب به سمت آرزو هات میشه . تو همیشه دلت میخواست مدل باشی ، شدی ، دلت میخواست با گوچی کار کنی ، داری به بهترین شکل انجامش میدی و تو الان رویات اینه که آژانس مدلینگ خودت رو راه بندازی ، بعداً دلت میخواد مجله مد خودت رو داشته باشی ، برند خودت ، همه چیز با اسم و رسم خودت در سراسر دنیا ، تو آدم بلند پروازی هستی و اگه این پیشنهاد رو قبول نکنی تا آخر عمرت پشیمون میشی چون خودت هم میدونی که زین مالیک چه کار هایی ازش بر میاد و چقدر میتونه تو هموار تر کردن این مسیر مؤثر باشه .سارا وقتی چهرهی غرق در فکر هری رو دید لبخند زد و فکر کرد شاید سخنرانیش تاثیر گذار بوده .
•این فقط یه قرار شامه . اون تو رو به یه رستوران دعوت کرده ، میتونی بری و پاپاراتزی ها بیان و ازتون عکس بگیرن تا اسمت کنار اسم خطرناک ترین و خوشتیپ ترین گنگستر سیسیلی بیاد و بعدم یکی یکی پله های صعود به قله رو طی کنی یا اینکه بری خونه تلویزیون رو روشن کنی و یه شیشه آبجو برداری و در حالی که روی کاناپهی جلوی تلویزیونت نشستی برنامه های مزخرفه همیشگیش رو نگاه کنی و به این فکر کنی که چقدر باید کار کنی تا یه پله دیگه برای نزدیک تر شدن به آرزو هات بسازی وار اونجایی که میشناسند میدونم که هیچ وقت از خانوادهت کمک نمیگیری. دیگه میل خودته .
شونه هاشو بالا انداخت و بی خیال با لباس هایی که دمدستش بود بازی میکرد .هری از روی زمین بلند شد و به سمت سارا اومد .
+"خودت گفتی خطرناک ترین گنگستر سیسیلی . متوجه که هستی؟ "
چشاشو ریز کرد و کمی به سمت سارا خمشد .
•و البته خوشتیپ ترین .
لبشون گاز گرفت و هری با کف دستش محکم توپیشونی خودش کوبید .
+"لعنت بهت سارا . لعنت بهت . این مهم نیست که اون چقدر خوشتیپه یا چقدر بوی خوبی میده وقتی از کنارت رد میشه ، مهم اینه که هر ثانیه از زندگیت که کنارش هستی فقط کافیه اراده کنه و یه گلوله تو اون کلهت خالی کنه و زندگیت رو خاتمه بده و بعد هم هیچ قانون و دادگاهی وجود نداره که بتونه اون رو مجازات کنه ."
با انگشت اشارهس به شقیقه سارا زد .
•میدونم .
دندوناشو بهم دیگه فشار میداد .
•ولی این یه باره . میفهمی ؟ میری سر قرار بعداً که خواست دوباره ببیندت میگی نمیتونم و از معاشرت باهاش لذت نمیبری و همه چیز ختم به خیر میشه . چرا انقدر بزرگش کردی ؟
لبخند دندون نمایی زد و هری با کف دستاش شقیقه هاش رو فشار میداد
+"اونم میگه باشه به سلامت هوم؟"
با پوکر ترین حالت ممکن به سارا خیره شد و منتظر یه جواب قانع کننده از طرفش بود .
•خب میتونی یه مدت معشوقش باشی .
+"سارا من تو رو میکشم . تو واقعا یه ذره عقل تو اون کلت داری؟ "
داد زد و سارا سریع سمت در خروجی اتاق رفت .
•بهش فکر کن هری . لطفاً این شانس رو از دست نده .
+"فقط گمشو از جلو چشام ."
روی کاناپه نشست و سرش رو به پشتی کاناپه تکیه داد و چشاش رو بست .
•لطفا هری ، شما زوج بینظیری میشید من از الان دارم تصور میکنم که کنار هم وقتی دست تو دست هم دارید این ور اون ور میرید چقدر زوج جذاب و بین نظیری بنظر میرسید .
بدنش رو از در بیرون برده بود و فقط سرش مونده بود .
+"گمشو سارا تا با همین دستیایی که تو رویا هات میون دستای زین مالیک تصورشون کردی ، خفهت نکردم . "
داد زد و کوسنی که دمدستش بود رو به سمت در پرتاب کرد که سارا زود تر در رو بست و کوسن به در بسته خورد .
BINABASA MO ANG
MORE THAN A GAME [Z.S]
Fanfiction"زندگی بیشتر از یه بازی هست عزیزم و تو باید این رو قبول کنی . باید بجنگی و اگر بازی میکنی باید جوری بازی کنی که انگار این بازی، بازی مرگ و زندگیت هست ."