د.ا.ن چارلی
بعد سه شبانه روز تب و لرز حالم که بهتر شد و مامانم منو راهی مدرسه کرد .
صورتم سفید شده بود ولی دماغم قرمز . شبیه دلقک ها ی توی سیرک شدم رسما . کلاه بافتنیم پایین تر کشیدم . ژاکت تیلور برداشتم و در کمدمو بستم .
هر چی چشم میچرخوندم . مدرسه بالا پایین رفتم تیلور پیدا نکردم . دوست صمیمیش ، دایانا ، رو پیش اکیپشون پیدا کردم .
روی شونه اش زدم .
" تیلور کجاست ؟"
بهم نگاه کرد . سرشو کج کرد.
" سلام؟"
" تیلور کجاست؟"
" جواب سلام واجب "
" چقدر رو نروی "
" نکه خودت نیستی؟ پسر احمق فکر کردی کی هان؟ چون همه دختر برات میمیرن دلیل نمیشه من از اون دخترها باشم"
" باشه بابا سلام ، تیلور کجاست؟"
" سه روز مریض شده مدرسه نیومده معلوم نیست امروزم میاد یا نه؟"سرما خورده . مثل من . واایی چارلی چیکار کردی این طوری قرار بود ازش مراقبت کنی . لبمو گاز گرفتم . دایانا با چشم های کنجکاو بهم چشم دوخته بود .
" واایی چارلی پوث که با تمام دخترها مدرسه خوابیده و فرداش فرار میکنه .. عاشق شده ، عاشق تیلور پین"
تقریبا داد زد . سریع جلوی دهنشو گرفتم تا خفه شه .
" به خدا یک کار نکن توم کارت به اتاق بکشه ... اصلا این شکلی نیستتت "
بلند بلند خندید . از زیر دستم فرار کرد . روی صندلی راه رو رفت
" اره همینه "
بالا پایین میپرید . چشم هامو چرخوندم انگشتمو جلوش گرفتم .
"وادارم نکن دختر جون که کاری کنم تیلور هم زیرم بیاد و نتونه دیگه بلند شه ها "
چشم هاشو ریز کرد . به دماغش چین داد .
"جرات داری بهش نزدیک بشی "
"خودت چی فکر میکنی ؟"ابروهامو بالا بردم و ازش دور شدم . نفس عمیقی کشیدم . کامان قطعا این کار نمیکنم من فقط برای بستن دهن اون احمق اینو گفتم .
خب حالا چی کار کنم . به ساعت دستم نگاه کردم . الان هاست که کلاس اول صبح شروع شه ولی کی اهمیت میده .
من سریع خونه ی تیلور میرم و ژاکتشو میدم . به طرف در مدرسه میرفتم .
اوه اگر برادرش در باز کن چی کار کنم ؟ کامان یک د
کته دیگه ، میگم تیلور کتشو پیش من جا گذاشته .وقتی به در رسیدم دستگیر در کشیدم . در باز نشد . محکم تر کشیدم وا این چرا این طوریمیکنه ؟ محکمتر کشیدم و در باز شد . یک دختر پشت در به پشت پرتاب شد. فکر کنم اون داشته از اون طرف در میکشید و در باز نمیشد
YOU ARE READING
every moments
Romance" اون لحظه هایی که باهم بودیم با هیچی عوض نمیکنم " __________________________________________ این داستان قبل از داستان blue is my favorite color ❤ و درباره ی چارلی و تیلور ^-^