chess king📍 |kookmin|

⚪18

تعداد کامنت های پارت قبلی باز پایین اومد ولی خب دیگه کاری نمیتونم بکنم همین که یه تعدادیتون برام کامنت میذارید برام کافیه ممنونم ازتون
ماهی دوستون داره بریم ادامه فیک

______________________________________

"پارک جیمین"

وارد اتاق شدم و در و بستم به در تکیه دادم و سر خوردم پشتش نشستم پیشونیم و به زانوم تکیه دادم

جانگکوک زنده بود یک نفر دیگه به خاطر من نمرده بود

ما هنوز با هم بودیم

اون زنده است

یونگی

اون ازم ناامید شده

فکر میکنه تهدید هام الکیه فقط به یه محرک نیاز داره تا باور کنه

هوسوک باید بره کنار هوسوک باید از صفحه پرت شه بیرون تا وقتی اون کنار یونگی باشه همه چیز سخت تر میشه

با هوسوک باید چیکار میکردم؟

خسته بودم پاهام درد میکرد بیشتر از 24 ساعت بود که چشم روی هم نذاشته بودم

از پشت در بلند شدم سمت حموم رفتم و شیر اب و باز کردم تا وان پر شه

باید جور دیگه ای بازی میکردم یونگی دیگه باورم نداشت و این من و خیلی عقب مینداخت هرچند من فقط میتونستم مدارک توی اتاق خوابش که فقط من و خودش رمز و بلد بودیم و برمیداشتم و به تهیونگ میدادم

راحت به نظر میومد ولی با این کار خودمم باهاش گیر میوفتادم

از طرف دیگه فقط کافی بود یونگی از اونجا بیرون بیاد اونوقت باید برای همیشه از زندگی محو میشدم اگه نمیخواستم به دست اون بمیرم باید خودم خودم و میکشتم

کارم سخت بود خیلی سخت خیلی سخت تر از گذشته دوباره باید اعتمادش و جلب میکردم دوباره باید بهش نزدیک میشدم لمس هاش و تحمل میکردم بوسه هاش و تحمل میکردم مین یونگی و تحمل میکردم

نمک و بمب مورد نظرم و توش انداختم لباسام و در اوردم و وارد وان پر شده شدم که رنگ ابی به خودش گرفته بود سرم و به بالشتک تکیه دادم چشمام و بستم

با یاد اوری خاطره ای که برای جانگکوک تعریف کرده بودم چشمام باز شد اون اولین پرونده ای بود که از یونگی جمع شد و پدرش بستش با کار های خودش در حالی که پرونده اصلی و مدارک اصلی هنوز تو گاوصندوق یونگی بودن

یونگی حتی اون موقع هم یکی از مضنون ها بود

میتونستن با شکایت دوباره اون خانواده پرونده و باز کنن میتونستم از اونجا شروع کنم این میتونه یه بازجویی معمولی باشه ولی همین که برای اولین قدم پای یونگی به اون مرکز باز شه و تهیونگ مطرح تر بشه کافیه البته اگه انقدر زرنگ باشه که بتونه از دست یونگی در بره