وی بین وزرا نشسته بود و داشت به حرفاشون گوش میداد شرایط خیلی بهتر شده بود اما بازم چیزی جلوی بحث وزرا رو نمیگرفت سمت راستش خواهرش نشسته بود در خالی که زیر چشماش گود افتاده بود و معلوم بود شب و خوب نخوابیده و وی قطعا بعد این جلسه طولانی باهاش حرف میزد
طرف دیگش جیمین نشسته بود و داشت خودش و کنترل میکرد تا دهن اون پیرزنی که تلاش های همسرش و بی اثر میکرد له نکنه
وی آهی کشید و گفت: این بحث ها به جایی نمیرسه دو ساعته دارید درباره مدال افتخار حرف میزنیم و فکر میکردم زود تر تمومش میکنم اما باید بگم متاسفانه ختم این جلسه رو اعلام میکنم چون باید به کارهای مردم برسم
مرد جوونی که راس بقیه وایساده بود گفت: سرورم این بحث خیلی مهمه
جیمین پوزخندی زد و گفت: چون دارید تمام زحمات همسر من و بی اثر میکنید؟
وی که میدونست قراره بحثشون بشه با خستگی اه کشید و گفت: گاد
مرد یه قدم جلو اومد و گفت: اگه همسرت زحمتی کشیده باشههمه میدونستن اون پسر چرا داره این کار و میکنه اون کسی بود که قبلا تو جایی که یونگی الان کار میکنه کار میکرد و اومدن یونگی به ضررش تموم شد اما خوب .... کسی کاری نمیکرد
جیمین بلند شد و گفت: پس بهتره چشمای کورت و باز کنی و ببینی همسر من هجده ساعت تو اون آزمایشگاه ها کار میکرد و بعضی شبا اون جا میخوابید
پسر پوزخندی زد و گفت: واقعا که ....
پس محکم به لبه تختش کوبید و گفت: بسه دیگه ..... تمومش کنید
با فشاری که جیو به دستش آورد به سمتش چرخید و گفت: جیو ... حالت خوبه؟؟؟ جیو ...
جیو لبای خشکش و تر کرد و گفت: خوابم میاد
قبل از اینکه رو زمین بیوفته تونست بغلش کنه جیمین جیسون و ول کرد و به سمت وی اومد با استرس گفت: چی شد یهو
وی سرش و تکون داد و گفت: نمیدونم من میبرمش به اتاقش حواست به اینا باشه
دختر و بغل کرد و از سالن خارج شد همونجوری که با عجله از بین مردم و خدمتکار ها میگذشت مدام تو فکرش نقشه های جدا میریخت
باید دکتر خبر میکرد
چرا حالش بد شده؟
مریضی ... ای کاش این نباشه
خستگی؟ آخه چرا اینقدر از خودش کار میکشهبالاخره به اتاق دختر رسید در و باز کرد و وارد شد
ESTÁS LEYENDO
kookv violet planet [ Completed ]
Fanficسیاره بنفش🍸 زوج : کوکوی یونمین ژانر: تخیلی عاشقانه امپرگ سیاره وایولت سیاره ای خارج از منظومه شمسی جایی که تا به حال کسی ندیده پادشاهی که به یه انسان دل داده