part 6

26 12 128
                                    

د.ا.ن تیلور

" دایانا اون فرق کرده ، بهم قول داده به خاطر من خوب شه "

پوفی کشید . دستشو بالا پایین برد به منظور اینک نمیدونم و هم زمان نفس عمیقی کشید. چهار ساعت سخن رانی کرده که چارلی با تمام دختر های مدرسه خوابیده و پسری نیستش که بهش بتونم اعتماد کنم  انگار من نمیدونم .

" تو چند ماه اینجایی؟"
" ۲ ماه؟ فکر کنم"
" افرین ، حالا بزار یک چیزی یاد اوری کنم . من یک سال دوماه توی مدرسه کوفتیم و دارم بهت میگم چاااااارللیی پوثثث بککککن در روو "
" مییییدوونم "
"خب پس؟"
" میخوام بهش اعتماد کنم "

در کمدمو بستم . بهش تکه دادم به  دایانا نگاه کردم که از عصبانیت  قرمز قرمز شده بود. که یکی بغل گوشم گفت :

" هی دختر خوشگله "

سرم بگردونم دیدم چارلی بوده دستشو توی جیبش برده بود و یکم فاصله اشو با دوستهاشش  کم کرد و  بهم چشمک زد باهاشون راه حرکت میکرد. رفیقهاش بلند بلند خندیدن . 

همون لحظه به یک پسر‌ برخورد کرد و پسر با تمام وسایلی که دستش بود با سر زمین افتاد . چارلی یک اخم غلیظی کرد . سمتش رفتم .دستمو روی شونه اش گذاشتم . برگشت با چشم های جادوییش بهم نگاه کرد . اخمش تبدیل به لبخند شد . دولا شد و به پسر کمک کرد تا وسایلشو جمع کنه . پسر ازش معذرت خواهی کرد و سریع دور شد .

" ببین کی اینجا مهربون شده ! چارلی پوث ؟"

به فرانک و دار دستش نگاه کردم . این  لعنتی همیشه مشکله من بوده و همیشه دشمن چارلی اینها  توی قلدری باهم رقابت میکنن. دستشو توی جیب ژاکتش برد به طرف ما امد .

" تیلور؟ به نظر من خوشگله  برای خوابیدن ، خیلی تلاش کردم مزه اشو بفهم ولی خیلی خرشانسی چارلی . اگر صبحش میخواستی فرار کنی بگو یک جای خوب سراغ دارم ."

چارلی دندون هاشو روی هم فشار داد . معلوم بود جوش اورده . بازوشو محکم گرفتم ولی حس میکردم که استخون هاش دارن میلرزن.  سعی کردم با ناز کردن بازوش ارومش کنم . چارلی بهم نگاه کرد . لبخند زدم . دستشو روی دستم گذاشت . نفس عمیقی کشید تا بتونه ارامشو به دست بیار و سر قولش وایسه قولی که به من داده بود و پشتشو کرد و منو همراه خودش کشید که راه بی افتیم .

" چارلی پوث ؟ ترسیدی؟  فکر کنم وقتش دیگه بازنشسته بشی ... فکر کنم دیگه اون دیکت کار نمیکنه برای همینه"

کامان داره شورشو در میاره طرفش برگشتم . اروم اروم و محکم به طرفش حرکت کردم  .

" اوه فرانک دیکش خیلیم خوب کار میکنه ولی میدونی مثل تو نیست هر سوراخی ببین بکنه توش . حواسش هست که اون سوراخ مال چیه ؟ و برای کیه ؟ توم حواست هست اون سوراخهای که دیکتو توش میکنی مال یک دختره یا برای  یک خوک ماده ؟"

every momentsWhere stories live. Discover now