جیمین حرصی از پیدا نکردن یونگی به همراه بچش از خونه بیرون زد نیم ساعت تا شروع مراسم مونده بود و یونگی هنوز پیداش نبود
صدای موسیقی کل شهر و گرفته بود و عطر خوبی همه پیچیده شده بود
فضای قصر شاد تر بود و صدای رقص و پایکوبی مردم به راحتی شنیده میشد( موی بنفش تصور کنید )
جیمین خودش و به تالار اصلی رسوند
یونجون سرگرم کسایی کرد که داشتن میرقصیدن و مینواختن نگاهی به تور ها و پارچه های رو دیوار کرد رشته هایی که از سقف آویزون بود خیلی قشنگ دیده میشد_ چرا تنهایی؟؟؟
جیمین به سمت زن برگشت و با دیدنش گفت: نوناااااااا چه تیپی زدیجیو خندید و گفت: میخوام یوهیون و ادیت کنم بعدش هم مراسم ازدواج داداشمه ها
جیمین خندید و گفت: زن نداشتی میگفتم ببین میخواد مخ کس و بزنه
جیو لباش و جلو داد و با خنده گفت: تو خودت بدتر از منی که
جیمین سر پسرش و بوسید و گفت: همسر بنده فعلا معلوم نیست کجاس
جیو دست دراز کرد که بچه رو بگیره همون موقع یه زن دیگه بهشون نزدیک شد
STAI LEGGENDO
kookv violet planet [ Completed ]
Fanfictionسیاره بنفش🍸 زوج : کوکوی یونمین ژانر: تخیلی عاشقانه امپرگ سیاره وایولت سیاره ای خارج از منظومه شمسی جایی که تا به حال کسی ندیده پادشاهی که به یه انسان دل داده