یونگی و جیمین تو ماشین یونگی نشسته بودن و داشتن به سمت خونه میرفتن
جیمین نگاهی به بچه خواب کرد و گفت: امروز یه دفعه حالش بد شد .... خیلی تب داشتحلقه دست یونگی دور فرمون محکم تر شد با صدای آرومی گفت: دیگه همچین اتفاقی نمیافته عزیزم نگران نباش
جیمین سر بچه رو بوسید و گفت: روزت چطور بود؟
یونگی شیشه رو یکم پایین کشید گذاشت باد خنک تو ماشین بپیچه تا شاید یکم هوا رو جا به جا کنه با صدای آرومی گفت: اگه تیکه آخرش و در نظر نگیری میتونم بگم روز خوبی بود منهای اینکه هفته بعد باید چند ساعت بیشتر وایسم
جیمین که اوقاتش تلخ شده بود گفت: ایشششش دیگه واسه چی؟؟؟
یونگی نگاهش کرد و گفت: پرونده های پنج سال پیش و یکی دزدیده
جیمین آهی کشید و گفت: چه ربطی به تو داره آخه گاد نمیفهممیونگی با خنده گفت: بیب اینا برای کشوندن من سر کار دلیل نمیخوان فقط منتظرن تا یه کار اشتباه بکنم اون وقت برای هردومون دردسر درست کنن
جیمین دستی تو موهاش کشید و گفت: متنفرم از همشون
هوم لحظه گوشی یونگی زنگ خورد جیمین گوشیش و برداشت و جواب داد: بله؟
_ جیمین هیونگ تویی؟جیمین از شنیدن صدای جونگ کوک تعجب کرد: تویی جونگ کوک چی شده وی خوبه؟
_ هیونگ بچمون به دنیا اومد همین الان بیاید بیمارستان
جیمین سریع گوشی و قطع کرد و گفت: یونگیییییی برو سمت بیمارستان نزدیک قصر وی اونجاس
یونگی با ترس و تعجب گفت: وی چش شده حالش بده؟
جیمین با خوشحالی گفت: نه نه بچش ... بچش به دنیا اومده
یونگی خندید و گفت: واو بچه ایکه انتظارش و کشیدیم بالاخره اومد
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
وی نگاهی به یوهیون و جونگ کوک که داشتن بچه رو نگاه میکردن کرد و گفت: عین دو تا بچه میمونن
جیو خندید و گفت: مگه غیر اینه ولی مطمئنی حالت خوبه؟ من پیشت میمونم کاری هم ندارم
وی لبخندی زد و گفت: نه نونا حالم خوبه نگران نباش یکم خستم که با استراحت خوب میشه نگران نباش
جیو موهاش و ناز کرد و گفت: اگه چیزی پیش اومد باید بهم بگیا فهمیدی؟؟؟
وی با خنده گفت: اینقدر زورگو نباش نونا
جیو خندید و گفت: یاح یاح آدم به خواهر بزرگترش میگه زورگو ؟ من تو رو اینجوری بزرگ کردم؟؟؟
وی با صدای بلندی خندید و گفت: یاااا نونا
همون لحظه در اتاق باز شد و جیمین به سمتش دوید دستش و گرفت و گفت: یاااا چرا من اینقدر دیر خبر شدم حالت چطوره نینی کو
VOUS LISEZ
kookv violet planet [ Completed ]
Fanfictionسیاره بنفش🍸 زوج : کوکوی یونمین ژانر: تخیلی عاشقانه امپرگ سیاره وایولت سیاره ای خارج از منظومه شمسی جایی که تا به حال کسی ندیده پادشاهی که به یه انسان دل داده