•Hermione•

1.2K 234 32
                                    

Third POV:

"پاتح این سومین بارِ که این اشتباه رو میکنی، فرق بین جهت عقربه ساعت و خلاف عقربه ساعت رو نمیدونی؟" دراکو غر زد.

"البته که میدونم ، من احمق نیستم مالفوی." هری جواب داد.

این اولین جلسه تدریس خصوصی معجون بود و با وجود اینکه به نظر میرسید اونها تو دوستیشون دو قدم به جلو برداشته بودن ، این تدریس خصوصی باعث شده بود که دوباره ده قدم به عقب بردارن.

"اوکی اگر فرقشون رو میدونی ، چرا بجای پنج بار خلاف جهت عقربه  های ساعت سه بار در جهت عقربه چرخوندی؟"

"من اینکارو نکرد-" هری دوباره خوند و وقتی متوجه شد اخر جمله اش متوقف شد. "اوه..‌.کردم. اشتباه شد فکر کنم." هری شانه اش رو بالا انداخت و به دراکو پوزخند زد.

"اوکی پس، لیست روش ها و دستور العمل رو دوباره بنویس. ایندفعه درست انجامش بده." دراکو با لحن دستوری گفت.

"بله قربان." هری زمزمه کرد و چشماشو برای لحن دستوری دراکو چرخوند اما همونطوری که گفته بود عمل کرد.

دراکو بیصدا به هری نگاه میکرد. طوری که لب های گیلاسیشو گاز گرفته بود و اخم کرده بود. تمام کاری که دراکو الان دلش میخواست بکنه این بود که صورتش رو بگیره و ببوس-

"انقد بهم خیره نشو." هری نیاز نداشت به بالا نگاه کنه تا متوجه گرمای نگاه دراکو روی خودش بشه اون تمام تلاشش رو کرده بود تا اون رو نادیده بگیره.

دراکو به سرعت به کاغذ های رو به روش خیره شد و گرمایی که به سمت گونه هاش هجوم برده بودند رو حس میکرد، گلوش رو صاف کرد و پیراهنش رو مرتب کرد.

" تموم شد." هری اعلام کرد و دراکو برگه اش رو چک کرد و دنبال ی اشتباه کوچیک بود، اما هیچ چیزی پیدا نکرد.

" درست انجامش دادم نه؟ میتونم از صورتت بفهمم." هری درحالی که به پشتی صندلی تکیه داده بود و پوزخند تنبلی رو صورتش بود گفت.

" چجوری میتونی اینو از رو صورتم تشخیص بدی پاتح؟" دراکو پرسید.

" چون ناامید به نظر نمیرسی."

" اوه خب، اره درست انجام دادی." دراکو تایید کرد و لبخند احمقانه ای رو صورت هری شکل گرفت،دستش رو بالا گرفت و منتظر بود تا دراکو هم دستش رو بگیره. دراکو مشکوک به دستش نگاه کرد و دستاش رو روی میز نگه داشت.

"کامان مالفوی ، من گاز نمیگیرم." هری چشمک زد و باعث شد دراکو یچیزی رو درون خودش احساس کنه.

How to kiss a wizard (Persian translation)Where stories live. Discover now